کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قُشقون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قُشقون
لهجه و گویش بختیاری
qošqun حلقه چرمى انتهاى زین براى گذراندن دم اسب از آن.
-
واژههای مشابه
-
قشقون
لغتنامه دهخدا
قشقون . [ ق ُ ] (اِ) چرمی که زیر اسب گذارند تازین کج نگردد. در تداول شوشتر آن را قشقون و در تداول گناباد خراسان پاردم گویند. گوزبان . دم چی . ثفر.
-
قشقون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] qošqun = پاردم
-
واژههای همآوا
-
قشقون
لغتنامه دهخدا
قشقون . [ ق ُ ] (اِ) چرمی که زیر اسب گذارند تازین کج نگردد. در تداول شوشتر آن را قشقون و در تداول گناباد خراسان پاردم گویند. گوزبان . دم چی . ثفر.
-
قشقون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] qošqun = پاردم
-
جستوجو در متن
-
پالدم
لغتنامه دهخدا
پالدم . [ دُ ] (اِ مرکب ) پاردم . قوشقون (ترکی ). قشقون . قشقن . گوزبان : ابروان چون پالدم زیر آمده چشم را نم آمده تاری شده .مولوی .
-
دمچی
لغتنامه دهخدا
دمچی . [ دُ ] (اِ مرکب ) (از: دم + چی ، پسوند نسبت ترکی ) به معنی پاردم است . قشقون . ثفر. (یادداشت مؤلف ). قوشقون و آن جزء از رخت اسب و استر و جز آن که از زیر دم عبور کرده و به زین متصل می گردد تا مانع از پیش آمدگی زین گردد. (ناظم الاطباء) (از لغت ...
-
پاردم
لغتنامه دهخدا
پاردم . [ دُ ] (اِ مرکب ) ثَفر. (دهار) (منتهی الارب ). زیردمی . رانکی . (برهان ). قشقون . گوزبان ، دوالی از ساز اسب که به زیر دُم اوفتد. چرمی باشد پهن که بر پس پالان چاروا دوزند و برپس ران چاروا اندازند و بعضی گویند چرمی باشد که برپس زین اسب بندند و ...
-
چشمه سبز
لغتنامه دهخدا
چشمه سبز. [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ س َ ] (اِخ ) نام چشمه ای است در خراسان از ولایت طوس . (برهان ) (آنندراج ). مؤلف نزهة القلوب نویسد: «بحیره ای است بولایت خراسان بحدود طوس ، دورش یک فرسنگ بود. از او دو جوی بزرگست که به نیشابور وطوس میرود، هریک زیادت از...