کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قُرقری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قرقری
لغتنامه دهخدا
قرقری . [ ق ُ ق ُ ] (اِخ ) عبدالواحدبن حسین بن عمر، مکنی به ابوطاهر.از شیعیان بغداد و صحیح السماع است . ولادت وی به سال 449 هَ .ق . به بغداد اتفاق افتاد. (انساب سمعانی ).
-
قرقری
لغتنامه دهخدا
قرقری . [ ق ُ ق ُ ] (ص نسبی ) نسبت است به قرقر که یکی از اجداد ابوطاهر عبدالواحدبن حسین بن عمربن قرقر بود. (انساب سمعانی ).
-
قِرقِری
لهجه و گویش تهرانی
دامن چیندار
-
قُرقُری
لهجه و گویش تهرانی
سوراخ ماتحت
-
جستوجو در متن
-
ضیق
لغتنامه دهخدا
ضیق . [ ض َ ] (اِخ ) از قرای یمامة. و آن را ضیق قرقری نیز گویند. (معجم البلدان ).
-
عقرباء
لغتنامه دهخدا
عقرباء. [ ع َ رَ ] (اِخ ) منزلی است در سرزمین یمامه در راه نباج و در نزدیکی قَرقَری ̍، و آن از اعمال عُرض است و از آن قومی از بنی عامربن ربیعه . (از معجم البلدان ).
-
اطواء
لغتنامه دهخدا
اطواء. [ اَطْ ] (اِخ ) دهی است به یمامه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قریه ای است در قرقری از سرزمین یمامه دارای نخلستان ها و کشتزارهای بسیار. (از معجم البلدان ).
-
زرنوق
لغتنامه دهخدا
زرنوق . [ زَ ] (اِخ ) دیرالزرنوق . بر کوهی است که مشرف بر دجله است به حزیره . (منتهی الارب ). حمداﷲ مستوفی آرد: ... و دیگر بلاد یمانه فلج که مقام قیس عمران بوده و زرنوق و قرقری و... (نزهة القلوب ج 3 ص 263).
-
قاع موحوش
لغتنامه دهخدا
قاع موحوش . [ ع ِ م َ ] (اِخ )موضعی است در یمامه . یحیی بن طالب گوید : بعدنا و بیت اﷲ عن ارض قرقری و عن قاع موحوش و زدنا علی البعد.و نیز در این شعر که درباره ٔ سرزمین قرقری شاعری دیگر سروده قاع موحوش را اراده کرده است : ایا اثلاث القاع من بطن توضح حن...
-
یمامة
لغتنامه دهخدا
یمامة. [ ی َ م َ ] (اِخ ) یمامه . جوالیمامة. این بلاد که دارای نخیلات بسیارند عبارتند از نجد و تهامه و بحرین و عمان . (ناظم الاطباء). شهری بزرگ و دارای دیه ها و قلعه ها و چشمه ها و نخلستان هاست . نام اولش «جو» بوده و بعد به نام کبوتر، به یمامة موسوم ...
-
پشت
لغتنامه دهخدا
پشت . [ پ ُ ] (اِ) قسمت خلفی تن از کمر به بالا. ظهر.اَزْر. قرا. قری . قَروان و قَرَوان . حاذ. مطا. قصب .سَراة. قَرقَر. قِرقری ّ. (منتهی الارب ) : پشت خوهل سر تویل و روی بر کردار قیر ساق چون سوهان و دندان بر مثال دستره . غواص (از لغت نامه ٔ اسدی ).بست...