کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَن اِشکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قَن اِشکن
لهجه و گویش بختیاری
qan-eškan قندشکن، تیشه مخصوص خردکردن قند.
-
واژههای مشابه
-
قن
لغتنامه دهخدا
قن . [ ق َن ن ] (ع مص ) طلب کردن اخبار برفتن در پی آن . || به نگاه جستن گم شده را. || به چوب دستی زدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
-
قن
لغتنامه دهخدا
قن . [ ق ِن ن ] (ع ص ، اِ) بنده ای که خرید و فروش آن روا نباشد. (از تعریفات ). بنده ای که از پدر و مادر بنده زاده باشد. || خانه زاد. واحد و تثنیة و جمع و مذکر ومؤنث در آن یک است و گویند به اَقنان و اَقِنَّه جمع بسته میشود یا «قِن ّ»، خالص در عبودیت ...
-
قن
لغتنامه دهخدا
قن . [ ق ِن ن ] (اِخ ) دهی است در دیار فزاره . ابومحمد اعرابی این کلمه را به ضم قاف روایت کند. (از معجم البلدان ).
-
قن
لغتنامه دهخدا
قن . [ ق ُن ن ] (اِخ ) بزعم سمعانی نام دهی است و گروهی از محدثان بدان منسوبند. (از معجم البلدان ).
-
قن
لغتنامه دهخدا
قن . [ ق ُن ن ] (ع اِ) کوه خرد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || آستین . (منتهی الارب ). آستین پیراهن . (اقرب الموارد) (دهار).
-
قن
دیکشنری عربی به فارسی
برده , غلا م , ضامن , کفيل
-
قُن
لهجه و گویش گنابادی
ghon در گویش گنابادی برای ابراز نارضایتی بکار میرود یعنی وقتی میخواهند بگویند کسی ناراضی و ناخشنود است و اعتراض دارد میگویند قن میزند ، زر زر با عصباینت ، اعتراض کردن کسی را با خشم گویند.
-
قن بُر
لهجه و گویش بختیاری
qan-bor قندبُر، انبر قندشکن.