کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَسْوَةً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قَسْوَةً
فرهنگ واژگان قرآن
سختي
-
واژههای مشابه
-
قسوة
لغتنامه دهخدا
قسوة. [ ق َس ْ وَ ] (ع مص ) سخت و درشت گردیدن : فهی کالحجارة او اشد قسوة و ان من الحجارة... (قرآن 74/2). || ناسره گشتن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || تاریک شدن . (اقرب الموارد). رجوع به قسو و قساوة و قساءة شود.
-
قسوة
دیکشنری عربی به فارسی
خسته کننده , فرساينده , تنبيه کننده , سختي , دشواري , اشکال , سفتي , شدت
-
واژههای همآوا
-
غسوة
لغتنامه دهخدا
غسوة. [ غ َس ْ وَ ] (ع اِ) کُنار. (منتهی الارب ). رجوع به کُنار شود. بار سدر. (شرح قاموس به فارسی ). بار درخت سدره . نَبِقَة. ج ، غَسْوْ. (قطر المحیط).
-
قسوت
فرهنگ فارسی معین
(قَ وَ) [ ع . قسوة ] 1 - (مص ل .) سخت و درشت گردیدن . 2 - (اِمص .) سنگدلی .
-
قسوت
لغتنامه دهخدا
قسوت . [ ق َس ْ وَ ] (ع مص ) قَسْوة. رجوع به قسوة شود.
-
قسوط
لغتنامه دهخدا
قسوط. [ ق ُ ] (ع مص ) بیداد کردن . (ترجمان ترتیب عادل ).جور و بیدادی کردن و از حق بازگردیدن . || پریشان و پراکنده نمودن چیزی را. (منتهی الارب ). قَسْط. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَسْط شود. || خشک شدن و راست شدن استخوان ستور. (از اقرب الم...
-
قسوة
لغتنامه دهخدا
قسوة. [ ق َس ْ وَ ] (ع مص ) سخت و درشت گردیدن : فهی کالحجارة او اشد قسوة و ان من الحجارة... (قرآن 74/2). || ناسره گشتن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || تاریک شدن . (اقرب الموارد). رجوع به قسو و قساوة و قساءة شود.
-
قصوة
لغتنامه دهخدا
قصوة. [ ق َص ْ وَ ] (ع اِ) داغی است بر زبر گوش . (منتهی الارب ). سمة باعلی الاذن . (اقرب الموارد).
-
قسوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: قسوة] [قدیمی] qasvat ۱. سختدل شدن.۲. سنگدلی.
-
جستوجو در متن
-
فرساینده
دیکشنری فارسی به عربی
قسوة
-
تنبیه کننده
دیکشنری فارسی به عربی
قسوة