کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَسَم خوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قَسَم خوردن
لهجه و گویش بختیاری
qasam xordan قسم خوردن.
-
واژههای مشابه
-
قسم
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهره، نصیب ۲. جنس، جور، دسته، رقم، صنف، طور، گونه، نوع
-
قسم
واژگان مترادف و متضاد
حلف، سوگند، یمین
-
قسم
فرهنگ واژههای سره
سوگند
-
قسم
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بهره و نصیب . 2 - جزیی از کل . ج . اقسام .
-
قسم
فرهنگ فارسی معین
(قَ سَ) [ ع . ] (اِ.) سوگند. ج . اقسام .
-
قسم
لغتنامه دهخدا
قسم . [ ق َ ] (ع اِ، اِمص ) عطا و دهش . (منتهی الارب ). عطاء. (اقرب الموارد). و به این معنی جمع ندارد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || رای . || شک و تردد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). تردید. (ناظم الاطباء). || باران . || آب . || قد...
-
قسم
لغتنامه دهخدا
قسم . [ ق َ ] (ع مص ) پخش کردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || افتادن چیزی در دل و گمان پیدا شدن بدان و سپس آن گمان نیرو گرفتن و به یقین رسیدن . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). قوت گرفتن جانب معلوم سپس مرجوحیت آن چندانکه حقیقت گردد. (منتهی الارب )...
-
قسم
لغتنامه دهخدا
قسم . [ ق َ س َ ](ع اِ) سوگند. (منتهی الارب ). یمین به خدا یا به غیرخدا. و قسم اسم است از اَقْسَم َ. (اقرب الموارد).- قسم به خدا ؛ به خدا سوگند. به خدای قسم . سوگند با خدای . باﷲ. واﷲ. تاﷲ. ایم اﷲ. هیم اﷲ.- امثال :قسمت را باور کنم یا دم خروس را ؛ در...
-
قسم
لغتنامه دهخدا
قسم . [ ق َ] (اِخ ) نام جائی است . (معجم البلدان ، از ادیبی ).
-
قسم
لغتنامه دهخدا
قسم . [ ق ِ ] (ع اِ) چون : هر قسم ؛ هر چون . || بهره و نصیب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). سهم . بهر. تیر. بخش . برخ . رسد : محمد از سر انگشت خود اشارت کردمه تمام به دو قسم شد بحکم اﷲ. سوزنی .مه صیام به دو قسم کرد او و گذاشت به قسم روز به صوم و به ...
-
قسم
لغتنامه دهخدا
قسم . [ ق ِ س َ ] (ع اِ) ج ِ قسمة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): یا قاسم الرزق قدخانتنی القسم . (اقرب الموارد). رجوع به قسمة شود.
-
قسم
لغتنامه دهخدا
قسم . [ ق ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قسیم ، به معنی جمیل . (اقرب الموارد). رجوع به قسیم شود.
-
قسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اقسام] qesm ۱. بخش.۲. جزئی از یک چیز قسمتشده.۳. بهره؛ نصیب.