کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَبْلَ الأخيرِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قبل کردن
لغتنامه دهخدا
قبل کردن . [ ق َ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) محاصره کردن . (آنندراج ) : خط ترا که بود سرنوشت آیه ٔ فتح چرا قبل نکند شهر حسن موکب او.ابوالبرکات منیر (از آنندراج ).
-
قبل آباد
لغتنامه دهخدا
قبل آباد. [ ق ُ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز. در 15000 گزی جنوب خاور شیراز و کنار راه فرعی شیراز به خرچول واقع و موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل و مالاریائی است . 280 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج ...
-
قبل الامس
لغتنامه دهخدا
قبل الامس . [ ق َ لَل ْ اَ ] (ع ق مرکب ) روز پیش از دیروز یعنی پریروز. (ناظم الاطباء).
-
من قبل
دیکشنری عربی به فارسی
بدست , بتوسط , با , بوسيله , از , بواسطه , پهلوي , نزديک , کنار , از نزديک , ازپهلوي , ازکنار , درکنار , از پهلو , محل سکني , فرعي , درجه دوم
-
قبل الحرب
دیکشنری عربی به فارسی
مربوط به قبل از جنگ , پيش از جنگ
-
قبل الولادة
دیکشنری عربی به فارسی
مربوط به قبل از تولد , قبل از ولا دتي
-
قبل ذلک
دیکشنری عربی به فارسی
پيش از , قبل از , پيش , جلو , پيش روي , درحضور , قبل , پيشتر , پيش انکه
-
قبل منقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [؟. عربی] [عامیانه] qobolmanqal اسباب، اثاث، و لوازم پختوپز که بر ستور بار کنند و به جایی ببرند.
-
قبل از
دیکشنری فارسی به عربی
قبل ذلک
-
backward compatibility, downward compatibility
همسازی با قبل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نرمافزار یا سختافزاری که با سامانۀ قبلی همسازی داشته باشد
-
before-after design
طراحی قبل ـ بعد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] نوعی کارآزمایی که در آن اندازهگیری متغیر وابسته در یک گروه واحد، قبل و بعد از مداخله انجام میشود
-
لا شجاعة قبل الحروب
لغتنامه دهخدا
لا شجاعة قبل الحروب . [ ش َ ع َ ت َ ق َ لَل ْ ح ُ ] (ع جمله ٔاسمیه ) (حدیث ) پیش از جنگ شجاعتی نبود : گفت پیغمبر سپهدار قلوب لاشجاعة یا فتی قبل الحروب .مولوی .
-
مشروب قبل از خواب
دیکشنری فارسی به عربی
طاقية النوم
-
قبل از ولا دتی
دیکشنری فارسی به عربی
قبل الولادة
-
قبل از موقع
دیکشنری فارسی به عربی
غير ناضج