کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَاتَلَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قاتل الحیتان
لغتنامه دهخدا
قاتل الحیتان . [ ت ِ لُل ْ ] (ع اِ مرکب ) لاغیه است . (فهرست مخزن الادویه ). و ماهی زهرج را نیز نامند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به قاتل السمک شود.
-
قاتل الذئب
لغتنامه دهخدا
قاتل الذئب . [ ت ِ لُذْ ذِءْ ] (ع اِ مرکب ) نام داروئی است . (ناظم الاطباء). خانق الذئب . داروئی است که گرگ و پلنگ را هلاک کند. مازریون .(ذخیره ). محمد زکریا در کتاب حاوی آورده است که قاتل الذئب نباتی است که قوت آن بقوت خانق النمر مشابهت تمام دارد جز...
-
قاتل السمک
لغتنامه دهخدا
قاتل السمک . [ ت ِ لُس ْ س َ م َ ] (ع اِ مرکب ) لاغیه است . ماهی زهرج . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قاتل الحیتان شود.
-
قاتل العلق
لغتنامه دهخدا
قاتل العلق . [ ت ِ لُل ْ ع َ ل َ ] (ع اِ مرکب ) نوعی از اناغلس است که شکوفه ٔ او کبود باشد و نزد بعضی نوعی از مرزنجوش است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
قاتل الکلب
لغتنامه دهخدا
قاتل الکلب . [ ت ِ لُل ْ ک َ ] (ع اِ مرکب ) خربق . (ذخیره ). خانق الکلب . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). کچله . کوچوله . (برهان قاطع). کچوله . (بحر الجواهر). ادراقی . (تحفه حکیم مؤمن ). اذاراقی و آن داروئی است . (ناظم الاطباء). کرنب دشتی است و آن را چغندر بز...
-
قاتل النحل
لغتنامه دهخدا
قاتل النحل . [ ت ِ لُن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) نیلوفر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
قاتل النمر
لغتنامه دهخدا
قاتل النمر. [ ت ِ لُن ْ ن َم َ ] (ع اِ مرکب ) خانق النمر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). در نزد بعضی مازریون سیاه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
قاتل الذئب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی (=کشندۀ گرگ)] (زیستشناسی) [قدیمی] qātelozze'b تاجالملوک ژاپنی.
-
قاتل الکلب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی (=کشندۀ سگ)] (زیستشناسی) [قدیمی] qātelolkalb کوچوله.
-
قاتل النمر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی (=کشندۀ پلنگ)] (زیستشناسی) [قدیمی] qātelonnamr تاجالملوک.
-
قاتل وار
دیکشنری فارسی به عربی
قادر
-
قاتل مادر
دیکشنری فارسی به عربی
قتل الام
-
Orcinus orca
دولفین ـ نهنگ قاتل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آببازسانان که بدنی سیاه دارد، اما نواحی لکههای چشمی و شکم و پشت بالۀ پشتی آن سفید است؛ بالۀ پشتی برجسته دارد و ارتفاعش به دو متر میرسد
-
قاتل بچه جدید الولا ده
دیکشنری فارسی به عربی
واد
-
واژههای همآوا
-
قاتل
واژگان مترادف و متضاد
۱. آدمکش، جانی، قتال، کشنده، هالک ۲. زهر، سم