کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَائِلٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قَائِلٌ
فرهنگ واژگان قرآن
گوينده اي
-
واژههای مشابه
-
قائل
لغتنامه دهخدا
قائل . [ ءِ ] (ع ص ) گوینده . (منتهی الارب ). سخنگو. گفتگوکننده : لیک من اینک پریشان می تنم قائل این سامع این نک منم . (مثنوی ).نام تو میرفت و عارفان بشنیدندهر دو برقص آمدند سامع و قائل . سعدی .|| تسلیم شده . (فرهنگ نظام ). || اقرارکننده بر گناه و جن...
-
قائل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: قائلین] ‹قایل› [قدیمی] qā'el گویندۀ سخن؛ سخنگو.
-
عز من قائل
لغتنامه دهخدا
عز من قائل . [ ع َزْ زَ م ِ ءِ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) (از: فعل عزّ + حرف جر من + قائل ) گرامی است گوینده . عزیز و ارجمند است آنکه گفته است ، و آن را پیش از نقل آیتی از قرآن کریم آرند، قوله تعالی عزمن قائل ... (از یادداشت مرحوم دهخدا). در این جمل...
-
قائل به تعدد آلهه
لغتنامه دهخدا
قائل به تعدد آلهه . [ ءِ ل ِ ب ِ ت َ ع َدْ دُ دِ ل ِ هََ ] (ص مرکب ) مشرک . بت پرست .
-
احترام قائل شدن برای معاهده
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتِرامُ المعاهَدَة
-
جستوجو در متن
-
قائلین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ قائل] qā'elin = قائل
-
racist
نژادگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] کسی که قائل به نژادگرایی است
-
Utopianist, Utopist, Utopian1
آرمانشهرگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] کسی که قائل به آرمانشهرگرایی است
-
آمیز قَشَمشَم
لهجه و گویش تهرانی
کسی که برای خود عنوان و مقام قائل شود.
-
transformationalism
گشتارگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] گرایش یا قائل بودن به دستورزایشی
-
sacramentalist, sacramentarian
قدسیباور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] کسی که قائل به تقدسگرایی است
-
individualist
فردگرا1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] کسی که قائل به فردگرایی است متـ . فردگرا2