کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوی حصارلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قوی دلان
لغتنامه دهخدا
قوی دلان . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 151 تن . آب آن از چشمه سارها. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
قوی شوکت
لغتنامه دهخدا
قوی شوکت . [ ق َ ش َ / شُو ک َ ] (ص مرکب ) با شکوه و جلال بسیار. (فرهنگ فارسی معین ).
-
پشت قوی
لغتنامه دهخدا
پشت قوی . [پ ُ ق َ ] (ص مرکب ) مستظهر. نیرومند شده : جاوید باش و پشت قوی باش و تندرست تو شادخوار و ما رهیان از تو شادخوار. فرخی .- پشت قوی شدن ؛ استظهار. (منتهی الارب ).
-
قوی بنیه
دیکشنری فارسی به عربی
بيرت ستاوت
-
ضرب قوی
دیکشنری فارسی به عربی
اطروحة
-
قوی هیکل
دیکشنری فارسی به عربی
عملاق , قوي , متين
-
ظن قوی
دیکشنری فارسی به عربی
مظهر
-
قوی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
قادر
-
high explosive, HE
مادۀ منفجرۀ قوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مادهای که با توان و شدت بسیار منفجر میشود
-
strong law of large numbers
قانون قوی اعداد بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] قانونی که بر پایۀ آن احتمال آنکه میانگین نمونهای تصادفی با افزایش اندازۀ نمونه به میانگین جامعه بگراید برابر یک است
-
major tranquilizer
آرامبخش قوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نام سابق داروهای ضدروانپریشی
-
strong interaction
برهمکنش قوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← نیروی قوی
-
حسن قوی در
لغتنامه دهخدا
حسن قوی در. [ ح َ س َ ن ِ دَ ] (اِخ ) ابن علی خلیلی (1204 - 1262 هَ . ق .). از فرزندان عبداﷲ غزوانی مغربی است ، و پدرش در قدس خلیل سکونت گزید و او در مصرو در همانجا درگذشت . او راست : الاغلال و السلاسل و چهار کتاب دیگر که در هدیة العارفین ج 1 صص 301-...
-
دود یا بوی قوی
دیکشنری فارسی به عربی
رائحة کريهة
-
گرد صابون قوی
دیکشنری فارسی به عربی
منظف