کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوچ قلعه پایین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قوچ قلعه پایین
لغتنامه دهخدا
قوچ قلعه پایین . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرم خان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد، واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری بجنورد، سر راه شوسه ٔ بجنورد به قوچان . آب آن از رودخانه .محصول آن غلات ، بنشن و شغل زراعت و مالداری است . راه اتومبیل رو دارد. (از فرهن...
-
واژههای مشابه
-
قوچ کندی
لغتنامه دهخدا
قوچ کندی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آجرلوبخش مرکزی شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 22 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، نخود و بزرک . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4...
-
قوچ آباد
لغتنامه دهخدا
قوچ آباد. [ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ده تازیان بخش مشیز شهرستان سیرجان ، سکنه ٔ آن 50 تن . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات و حبوب . شغل اهالی آنجا زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
قوچ آباد
لغتنامه دهخدا
قوچ آباد. [ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودبار بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، سکنه ٔ آن 300 تن . آب آن از قنات . محصول آن خرما و غلات . شغل اهالی آنجا زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
قوچ احمد
لغتنامه دهخدا
قوچ احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 139 تن . آب آن از رودخانه ٔ آیدغمش . محصول آن غلات ، نخود، بزرک و زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهن...
-
قوچ پلنگ
لغتنامه دهخدا
قوچ پلنگ . [ پ َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاولایت بخش حومه ٔ شهرستان کاشمر، سکنه ٔ آن 260 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
قوچ تپه
لغتنامه دهخدا
قوچ تپه . [ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش اسدآباد شهرستان همدان ، سکنه ٔ آن 260 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالی بافی است . راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافی...
-
قوچ حصار
لغتنامه دهخدا
قوچ حصار. [ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اکراد ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران ، سکنه ٔ آن 115 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد و از طریق سرای شاه دوست ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
قوچ خر
لغتنامه دهخدا
قوچ خر. [خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بام بخش صفی آباد شهرستان سبزوار، سکنه ٔ آن 248 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، میوه جات و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
قوچ کندی
لغتنامه دهخدا
قوچ کندی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گچلرات بخش پلدشت شهرستان ماکو، سکنه ٔ آن 97 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و پنبه . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
قره قوچ
لغتنامه دهخدا
قره قوچ . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع در 8 هزارگزی باختر گرمی و در مسیر شوسه ٔ گرمی به بیله سوار. موقع جغرافیایی آن جلگه و گرمسیر است . سکنه ٔ آن 107 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، حبوبات . شغل اهالی زرا...
-
قره قوچ
لغتنامه دهخدا
قره قوچ . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز واقع در 24 هزارگزی جنوب باختری خداآفرین و 29 هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیر مالاریایی است . سکنه ٔ آن 20 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات...
-
بَرَه قوچ
لهجه و گویش بختیاری
bara-quč برّه نر یکساله.
-
گُنِّ قوچ
لهجه و گویش بختیاری
gonn-e quč بیضه قوچ، دُنبلان.