کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوچان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قوچان
لغتنامه دهخدا
قوچان . (اِخ ) بخش حومه ٔ شهرستان قوچان از 11 دهستان بنام دغائی ، خرق ، کهنه ، فرود، شهرکهنه ،جعفرآباد، فاروج ، مایون ، جعفرآباد، چری ، فاروج دولت خانه ، مزرج تشکیل شده و محدود است از طرف شمال به بخش باجگیران ، از خاور به شهرستان دره گز، از جنوب به ش...
-
قوچان
لغتنامه دهخدا
قوچان . (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان ، سکنه ٔ آن 137 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، حبوب و شغل اهالی آنجا زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
قوچان
لغتنامه دهخدا
قوچان . (اِخ ) مرکز شهرستان قوچان محل سابق آن در شهرکهنه ٔ سابق 12هزارگزی شمال خاوری شهر فعلی واقع بوده است و بواسطه ٔ زلزله شدیدی که در سالهای 1311 و 1312 هَ . ق . بوقوع پیوسته شهر ویران شد و حدود ده هزارنفر از بین رفتند و در سال 1313 هَ . ق . محمد ...
-
قوچان
لغتنامه دهخدا
قوچان . (اِخ ) نام یکی از شهرستان های یازده گانه ٔ استان نهم . این شهر محدود است از طرف شمال به مرز ایران و شوروی ، از طرف خاور به شهرستان دره گز و از باختر به شهرستان مشهد. آب و هوای شهرستان قوچان بواسطه ٔ وجود ارتفاعات هزار مسجد و کوه آلاداغ و شاه ...
-
قوچان
لغتنامه دهخدا
قوچان . [ ق ُ ] (اِخ )دهی است از دهستان لار بخش حومه ٔ شهرستان شهرکرد، سکنه ٔ آن 187 تن . آب آن از رودخانه و قنات . محصول آن برنج ، غلات ، بادام ، کشمش و شغل اهالی آنجا زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
قوچان
واژهنامه آزاد
1 - شهرستانی است در شمال خراسان. محصولات عمده آن انگور و کشمش و گردو است . 2 - شهر قوچان مرکز شهرستان قوچان که در دشتی سبز سر راه مشهد به مرز ایران و شوروی واقع است . دارای یازده خیابان خاوری به باختری و یازده خیابان شمالی جنوبی است . رودخانه اترک از...
-
جستوجو در متن
-
bullan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوچان
-
امامقلی
لغتنامه دهخدا
امامقلی . [ اِ ق ُ ] (اِخ ) نام جایی است در کنار راه قوچان به لطف آباد میان قوچان واینجه ، در یازده هزارگزی قوچان . (یادداشت مؤلف ).
-
genus Sagittarius
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنس قوچان
-
swan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوچان، قو، دجاجه
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) نام محلی کنار راه قوچان بلطف آباد میان ددانلو و سعیدآباد در 63000 گزی قوچان .
-
زادک
لغتنامه دهخدا
زادک . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خرق بخش جزء حومه ٔ شهرستان قوچان . واقع در 27هزارگزی شمال باختری قوچان و 15هزارگزی جنوب باختری راه قوچان به شیروان . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
ددانلو
لغتنامه دهخدا
ددانلو. [ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه قوچان به لطف آباد میان اینچه و تاج الدین در 59500گزی قوچان . || دهی است از دهستان جعفرآباد بخش حومه شهرستان قوچان در 25هزارگزی جنوب خاوری قوچان . دارای 174 سکنه . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
گیزری
واژهنامه آزاد
(قوچانی) نوعی سبزی که در پخت نان محلی قوچان استفاده می شود.