کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوپوز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قوپوز
لغتنامه دهخدا
قوپوز. (ترکی ، اِ) قپوز. آلتی است موسیقی از ذوات الاوتار و آن سازی بود مرکب از یک قطعه چوب مجوف بر شکل عودی کوچک دارای پنج وتر. (فرهنگ فارسی معین ).- قوپوز رومی ؛ سازی است از مقیدات ذوات الاوتار که از چوبی میان تهی باشد و بشکل عود کوچکی است که بر نص...
-
قوپوز
لغتنامه دهخدا
قوپوز. [ قُپ ْ پ ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سراسکند شهرستان تبریز، سکنه ٔ آن 539 تن . آب آن از چشمه ، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
جستوجو در متن
-
قپوز
لغتنامه دهخدا
قپوز. [ ق ُ پ ُ ] (ترکی ، اِ) قوپوز. نام آلتی موسیقی از ذوات الاوتار. (حاج خلیفه ). رجوع به قوپوز شود.
-
قپوز
فرهنگ فارسی معین
(قُ پُ) [ تر. ] (اِ.) = قوپوز: آلتی موسیقی از ذوات الاوار و آن سازی بود مرکب از یک قطعة چوب مجوف بر شکل عودی کوچک ، دارای پنج وتر.
-
ساز
لغتنامه دهخدا
ساز. (اِ) آلت موسیقی . آنچه که نوازند مانند چنگ و عود و بربط و طنبور و قیچک و قانون و امثال آن . (از برهان ). نی و چنگ و هر چه بنوازند.(رشیدی ). چنگ . (شعوری ). آنچه میزنند مثل رباب و بربط و چغانه و امثال آن . (شرفنامه ٔ منیری ). چیزی که مطربان نوازن...