کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قونیوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قونیوی
/qunyavi/
معنی
از مردم قونیه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قونیوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به قونیه، از شهرهای ترکیه) ‹قونوی› qunyavi از مردم قونیه.
-
قونیوی
لغتنامه دهخدا
قونیوی . (ص نسبی ) نسبت است به قونیه و آن شهری است مابین شام و قسطنطنیه . (ریحانة الادب ). رجوع به قونیه و قونوی شود.
-
جستوجو در متن
-
قونوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی) qunavi = قونیوی
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) علی بن اسماعیل تبریزی قونیوی . رجوع به علی ... شود.
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق . رجوع به صدرالدین قونیوی محمدبن اسحاق شود.
-
مواصلت
لغتنامه دهخدا
مواصلت . [ م ُ ص َ / ص ِ ل َ ] (از ع ، اِمص ) مواصلة. پیوستگی و اتصال . (ناظم الاطباء). وصال . پیوستگی . پیوستن . (غیاث ) : چون التقاء... تعذری داشت طلب مواصلت به طریق مکاتبه که آن را احداللقائین نام نهاده اند متعین بود. (از مکتوب شیخ صدرالدین قونیوی...
-
مکاتبه
لغتنامه دهخدا
مکاتبه . [ م ُ ت َ / ت ِ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِمص ) مکاتبة. نامه نگاری . نامه نویسی . مکاتبت . مراسلت . مراسله : از آن سفر با موکب ظفر بازگردید و مکاتبه ٔ شاه شار از سرگرفت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 341). طلب موصلت بطریق مکاتبه که آن را احدا...
-
صدرالدین
لغتنامه دهخدا
صدرالدین . [ ص َ رُدْ دی ] (اِخ ) قونیوی ، محمدبن اسحاق . مؤلف حبیب السیر آرد: شیخ در میدان کسب علوم ظاهری و باطنی و فنون عقلی و نقلی قصب السبق از امثال و اقران می ربود و مولانا قطب الدین علامه ٔ شیرازی علم حدیث نزد آن جناب فراگرفت . در نفحات الانس ...
-
نجم الدین رازی
لغتنامه دهخدا
نجم الدین رازی . [ ن َ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) (شیخ ...) عبداﷲبن محمد، مکنی به ابوبکرو معروف به شیخ نجم الدین دایه و شیخ نجم الدین رازی .از عرفای بزرگ قرن هفتم هجری و از شاگردان شیخ نجم الدین کبری است . وی به سال 617 هَ . ق . پس از واقعه ٔ قتل استادش نج...
-
فخرالدین
لغتنامه دهخدا
فخرالدین . [ ف َ رُدْ دی ] (اِخ ) ابراهیم همدانی ،متخلص به عراقی . اشاراتی از شرح زندگانی او غالباً در کتب تذکره ٔ صوفیان و شاعران بخصوص نفحات الانس جامی و مجالس العشاق حسین بایقرا یافت میشود. ولی چون معاصران وی درباره ٔ او چیزی ننوشته اند آنچه را در...