کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قولین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قولین
لغتنامه دهخدا
قولین . (معرب ، اِ) کرنب . (از فهرست مخزن الادویه ).
-
واژههای همآوا
-
غولین
لغتنامه دهخدا
غولین . (اِ) سبوی دهن فراخ . (برهان قاطع) (انجمن آرا). هنینگ گوید: به اشکال میتوان این کلمه را از سغدی : «غوزئک » (ظرف ) (دییانا 277) مأخوذ دانست . در سغدی مسیحی غودی وزنه است . با کلمه های غولک ، غلک ،و غله مقایسه شود. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین )....
-
غولین
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (اِ.) کوزة دهن گشاد.
-
غولین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] qulin ۱. کوزۀ دودسته.۲. سبوی دهانگشاد.
-
جستوجو در متن
-
اجماع
لغتنامه دهخدا
اجماع . [ اِ ] (ع مص ) عزم کردن بر کاری . (تاج المصادر) (منتهی الارب ). || اتفاق کردن جماعت بر کاری . متفق شدن . || گرد آمدن بر. || جمله کردن چیزی را. (منتهی الارب ). || بر کاری جمع کردن . || اِلف دادن . (منتهی الارب ). || راندن همه شتران را. || فرا ...