کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوطی سهتکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قوطي
دیکشنری عربی به فارسی
وحشي , وهمي , زبان گوتيک , سبک معماري گوتيک , حروف سياه قلم الماني
-
tall can
قوطی بلند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← قوطی استوانهای
-
flat can
قوطی تخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی قوطی کنسرو که ارتفاع آن برابر یا کمتر از قطر آن است
-
two-piece can
قوطی دوتکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] قوطیای که بدنه و ته آن یکپارچه است، اما درِ آن جداست
-
key-opening can, Packer's can
قوطی کلیددار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی قوطی کنسرو که با استفاده از کلید مخصوصی که بر روی آن است باز میشود
-
factory end, manufacturer's end
ته قوطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] یکی از دو انتهای قوطی که از ابتدا در کارخانۀ قوطیسازی به بدنه وصل میشود
-
canner's end, packer's end
سر قوطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] یکی از دو انتهای قوطی که در زمان بستهبندی درزبندی میشود
-
قوطی کنسرو
دیکشنری فارسی به عربی
يستطيع
-
easy open can, easy-to-open can
قوطی آسانبازشو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی قوطی کنسرو که بدون استفاده از در بازکن و با کندن و جدا کردن سر یا بخشی از سر آن بهراحتی باز میشود
-
cylinder can
قوطی استوانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی قوطی کنسرو که ارتفاع آن بیشتر از قطر آن است متـ . قوطی بلند tall can
-
قوطی نیمبست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← نیمبست
-
matchbox puppet
عروسک قوطیکبریتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] عروسکی که با قوطی کبریت ساخته میشود و تصویر صورت شخصیتهای مورد نظر بر روی آن چسبانده میشود
-
قوطی (سیگار و غیره)
دیکشنری فارسی به عربی
علبة
-
قوطی و صندوق
فرهنگ گنجواژه
محفظه.
-
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک (مثل طره گیسو) که بگردن میاویزند
دیکشنری فارسی به عربی
منجد