کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قوطی
/quti/
معنی
جعبۀ کوچک مقوایی یا فلزی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جعبه، صندوقچه
دیکشنری
box, can, container, packet
-
جستوجوی دقیق
-
قوطی
واژگان مترادف و متضاد
جعبه، صندوقچه
-
قوطی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] quti جعبۀ کوچک مقوایی یا فلزی.
-
قوطی
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) 1 - ظرفی برای نگه داری یا حمل چیزی به شکل هندسی منظم با ته مسطح . 2 - جعبه ، به ویژه جعبة کوچک . ؛توی ~ هیچ عطاری پیدا نشدن بسیار عجیب و غیرمنتظره بودن .
-
قوطی
لغتنامه دهخدا
قوطی . (ترکی ، اِ) تبنگو و حقه و صندوقچه . (ناظم الاطباء). ظرف فلزی دردار که در آن چیزها را محفوظ نگه میدارند. (فرهنگ نظام ). قوتی .- قوطی سیگار؛ جعبه ای که در آن سیگار نهند. || واحد وزن در قدیم (مخصوصاًدر شمال ایران ) معادل دو من و سه چارک شاه . (فر...
-
قوطی
لغتنامه دهخدا
قوطی . [ ] (معرب ، اِ) طریفلون است که به عربی حسک نامند. (فهرست مخزن الادویه ).
-
قوطی
دیکشنری فارسی به عربی
رزمة , صندوق , علبة , يستطيع
-
واژههای مشابه
-
قوطي
دیکشنری عربی به فارسی
وحشي , وهمي , زبان گوتيک , سبک معماري گوتيک , حروف سياه قلم الماني
-
tall can
قوطی بلند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← قوطی استوانهای
-
flat can
قوطی تخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی قوطی کنسرو که ارتفاع آن برابر یا کمتر از قطر آن است
-
two-piece can
قوطی دوتکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] قوطیای که بدنه و ته آن یکپارچه است، اما درِ آن جداست
-
key-opening can, Packer's can
قوطی کلیددار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی قوطی کنسرو که با استفاده از کلید مخصوصی که بر روی آن است باز میشود
-
factory end, manufacturer's end
ته قوطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] یکی از دو انتهای قوطی که از ابتدا در کارخانۀ قوطیسازی به بدنه وصل میشود
-
canner's end, packer's end
سر قوطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] یکی از دو انتهای قوطی که در زمان بستهبندی درزبندی میشود
-
قوطی کنسرو
دیکشنری فارسی به عربی
يستطيع