کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوشچی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد سمرقندی ، ملقّب به علاءالدین و معروف به ملاعلی قوشچی و یا فاضل قوشچی . رجوع به علاءالدین قوشچی شود.
-
قوشجی
لغتنامه دهخدا
قوشجی . (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) قوشچی . رجوع به قوشچی شود.
-
علی سمرقندی
لغتنامه دهخدا
علی سمرقندی . [ ع َ ی ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) ابن محمد قوشچی . رجوع به علاءالدین قوشچی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی قوشچی (امیرشیخ ...)، از امرای خراسان . رجوع به علی بن امیر قوشچی شود.
-
علاءالدین سمرقندی
لغتنامه دهخدا
علاءالدین سمرقندی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ س َ م َ ق َ] (اِخ ) علی بن محمد. رجوع به علاءالدین قوشچی شود.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ](اِخ ) قوشچی . از امرای ملک اشرف چوپانی . رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو ص 178 شود.
-
بازیاری
لغتنامه دهخدا
بازیاری . (حامص مرکب ) بازداری . نگاهداری باز. قوشچی گری . || منسوب به بازیار و بازداری که پرورش باز را معنی میدهد. (انساب سمعانی ).
-
بازبار
لغتنامه دهخدا
بازبار. (نف مرکب ) مخفف بازبارنده . دوباره بارنده : سحابة مذکیه ؛ ابر بازبار. بارنده . (منتهی الارب ). || بازبام . بازبان . قوشچی و کسی که باز نگاه میدارد . (ناظم الاطباء) (شعوری ج 1 ورق 161).
-
میرشکار
لغتنامه دهخدا
میرشکار. [ ش ِ ] (اِ مرکب ) رئیس و مهتر شکارچیان . (ناظم الاطباء). مهتر قورچیان . (آنندراج ). لقب رئیس شکارچیان شاه . شکارچی باشی . (یادداشت مؤلف ). لقب مهتر نخجیرگران دربار. || قوشچی باشی و بازدار و دارنده ٔ مرغان شکاری . (ناظم الاطباء). مهتر قوشچی...
-
علی بکری
لغتنامه دهخدا
علی بکری . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمد شریف بکری موصلی . از منجمان و احکامیان متقدم بود. او راست : برهان الکفایة، در علم احکام نجوم به عربی ، که ظاهراً در اواخر قرن ششم هجری تألیف شده است . مؤلف در کتاب خود از عمربن فرخان طبری ، ماشأاﷲ، یعقوب ...
-
گورخانه
لغتنامه دهخدا
گورخانه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 17 هزارگزی شمال خاوری سیردان و 3 هزارگزی راه عمومی . کوهستانی و سردسیر است و 648 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ سمنگان و یلی یورت تأمین میشود. محصول آن غلات و ز...
-
بارسجی
لغتنامه دهخدا
بارسجی . (ترکی مغولی ، اِ مرکب ) پارسچی . نگهبان بارس . مراقب یوز و ببر و پلنگ : در تربیت فرمودن کار قوشجیان و بارسجیان . (تاریخ مبارک غازانی چ 1358 انگلستان ص 165). و پیش ازین قوشچیان و پارسچیان جانور و فهد از ولایت به اولاغ می آوردند. (ایضاً ص 277)...
-
قهپایی
لغتنامه دهخدا
قهپایی . [ ق ُ ] (اِخ ) فیض اﷲبن غیاث الدین محمد طباطبائی . از علمای امامیه ٔ قرن یازدهم هجری و از شاگردان مقدس اردبیلی و ملا محمدتقی مجلسی بود. او راست : حاشیه ٔ مبحث الهیات شرح تجرید قوشچی . (الذریعة ج 6 ص 115) (ریحانة الادب ج 3 ص 326).
-
مصلح الدین
لغتنامه دهخدا
مصلح الدین . [ م ُ ل ِ حُدْ د ] (اِخ ) لاری محمد سعدی بن صلاح عبادی لاری (متوفی به سال 979 هَ . ق .). او راست : 1 - حاشیه برمطول 2 - شرح رساله ٔ هیأت فارسی مولی علی قوشچی .
-
پرویز
لغتنامه دهخدا
پرویز. [ پ َرْ ] (اِخ ) (مولی ...) رومی . متوفی به سال 987 هَ .ق . او راست ترجمه هیئت مولی علی قوشچی از فارسی بترکی در سال 987 هَ . ق . برای ابراهیم پاشا. و نیز او راست رسالة فی الولاء و تلخیص تلخیص المفتاح و شرح آن .