کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوس راست گرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
catenary arch2, parabolic arch2, catenarian arch2
قوس تابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] قوسی به شکل تاب یا زنجیر آویخته که ازنظر هندسی مطابق سهمی است
-
compound curve
قوس ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی] قوسی که شامل دو یا چند قوس ساده با شعاعهای مختلف در یک جهت باشد
-
round arch2
قوس چرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] قوسی که تیزه یا نوک نداشته باشد
-
spiral curve
قوس حلزونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] قوس پیوستهای که از یک نقطه به طرف خارج یا برعکس امتداد مییابد و هر نقطۀ آن شعاع مخصوص به خود دارد
-
trussed arch
قوس خرپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] قوسی که بهصورت خرپا ساخته شود
-
depressed arch2
قوس خفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] قوسی که افراز آن کمتر از نصف دهانه باشد
-
dental arch, arcus dentalis, dental arc
قوس دندانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ساختار قوسیشکل برآمدگی آرَکی و دندانهای روی آن
-
tangent to curve, TC, tangent of curve, curve tangent
مماس قوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نقطهای بر روی قوس ساده که در آنجا مماس پایان مییابد و قوس آغاز میشود
-
curve drag, curve resistance
پَسار قوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نیروی مقاوم در برابر حرکت قطار در هنگام عبور از قوس
-
radius of curve
شعاع قوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] فاصلۀ مرکز قوس دایرهای افقی خط محوری قوس
-
curve hand
سمت قوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی] انحراف راستگرد یا چپگرد یک قوس از مسیر مستقیم از سمت مبدأ به مقصد
-
قوس قزخ
فرهنگ فارسی معین
(قُ س . قُ زَ) [ ع . ] (اِمر.) رنگین کمان .
-
تمام قوس
لغتنامه دهخدا
تمام قوس . [ ت َ ق َ ] (اِ مرکب ) اصطلاح علم هندسه . بیرونی آرد: تمام قوس آن بود که با وی جمله کنی چهاریک دایره شود. و از بهر این هرگاه که قوس را از نود بیفکنی تمام او بماند. (التفهیم ، چ همایی ص 9). رجوع به تمام جیب و تمام و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
ذمی قوس
لغتنامه دهخدا
ذمی قوس . [ ] (اِخ ) این صورت در المرصع ابن الأثیر نسخه ٔ منحصر ما آمده است و مینویسد بیابانی است . واﷲ اعلم .
-
قوس البندوق
لغتنامه دهخدا
قوس البندوق . [ ق َ سُل ْ ب ُ ] (ع اِ مرکب ) کمان گروهه . و آن از آلات شکار است . رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 138 شود.