کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوس خرپایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
left-hand curve
قوس چپگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی] قوسی که گردش آن به سمت چپ است
-
residual dental arch
قوس دندانی باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ساختار قوسی ستیغ آرَکی فک بالا و فک پایین که پس از کشیدن دندانها باقیمانده است
-
right-hand curve
قوس راستگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی] قوسی که گردش آن به سمت راست است
-
electrical arc furnace, electric-arc furnace
کورۀ قوس الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] ← کورۀ قوسی
-
curve guardrail
ریل نگهبان قوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریل نگهبانی که در قوسها و کنار ریل داخلی برای هدایت واگنها و کاستن از سایش ریل بیرونی نصب میشود
-
flat spot 1
صافشدگی قوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] انحراف بخشی از قوس به سمت خط مماس
-
کش و قوس
فرهنگ فارسی معین
(کِ شُ قُ) [ فا - ع . ] (اِمر.) (عا.) پیچ و تاب .
-
زاویه ٔ پذرفته ٔ قوس
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ پذرفته ٔ قوس . [ ی َ / ی ِ ی ِ پ ِ رُ ت َ ی ِق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاویه ای که مساوی باشد با زاویه ٔ حادث میان دو وتر متلاقی در یک نقطه از قوس . بیرونی آرد: هرگاه که از دو سر قوس دو خط بیرون آری چنانک بر یکی نقطه از آن قوس گرد آیند وز...
-
قوس و قزح
لغتنامه دهخدا
قوس و قزح . [ ق َ / قُو س ُ ق ُ / ق َ زَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رجوع به قوس قزح شود.
-
بشکل قوس یاطاق دراوردن
دیکشنری فارسی به عربی
قوس
-
قوس و قزح
دیکشنری فارسی به عربی
قوس قزح
-
قوس و قَزَح
فرهنگ گنجواژه
رنگین کمان.
-
قوس و قزح
واژهنامه آزاد
رنگین کمان
-
کش و قوس
واژهنامه آزاد
پیچ و تاب.
-
کش و قوس،()رفتن/دادن
لهجه و گویش تهرانی
خمیازه/طول و تفصیل