کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قورخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قورخانه
/qurxāne/
معنی
زرادخانه؛ اسلحهخانه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اسلحهخانه، زرادخانه
دیکشنری
armory
-
جستوجوی دقیق
-
قورخانه
واژگان مترادف و متضاد
اسلحهخانه، زرادخانه
-
قورخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی. فارسی] (نظامی) [قدیمی] qurxāne زرادخانه؛ اسلحهخانه.
-
قورخانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ تر - فا. ] (اِمر.)کارخانة اسلحه - سازی .
-
قورخانه
لغتنامه دهخدا
قورخانه . [ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) زرادخانه . اسلحه خانه و جای ساختن اسلحه . (فرهنگ نظام ). رجوع به قور و قوران شود.
-
قورخانه
دیکشنری فارسی به عربی
ترسانة , مستودع السلاح
-
واژههای مشابه
-
مهران قورخانه
لغتنامه دهخدا
مهران قورخانه . [ م ِ خا ن َ / ن ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش شمیران شهرستان تهران . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
واژههای همآوا
-
قور(خانه)
لهجه و گویش تهرانی
اسلحه خانه
-
جستوجو در متن
-
زرادخانه
واژگان مترادف و متضاد
اسلحهخانه، قورخانه
-
اسلحهخانه
واژگان مترادف و متضاد
انبارمهمات، زرادخانه، قورخانه
-
ترسانة
دیکشنری عربی به فارسی
قورخانه , زرادخانه , انبار , مهمات جنگي
-
اسلحه خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (نظامی) 'asle(a)hexāne جای نگهداری انواع سلاحها؛ جبهخانه؛ قورخانه.
-
arsenals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زرادخانه، انبار، زراد خانه، مهمات جنگی، قورخانه