کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قورت تپه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قورت یمز
لغتنامه دهخدا
قورت یمز. [ ی ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهارایماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 30 تن . آب آن از رودخانه ٔ فیزجه . محصول آن غلات ، زردآلو و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
-
قورت دادن
دیکشنری فارسی به عربی
ابتلاع , ابتلع , جرعة , موخرة السفينة
-
قِزِل قُورت
لهجه و گویش تهرانی
سرماخوردگی شدید،شدت گرسنگی و نام نوعی بیماری در گوسفندان
-
قورت دادن
لهجه و گویش تهرانی
بلعیدن،منکوب کردن.درسته قورتش داد
-
قورت، () ()نوشیدن
لهجه و گویش تهرانی
با صدا نوشیدن
-
قارت و قورت
لغتنامه دهخدا
قارت و قورت .[ ت ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) هنگامه . شارت و شورت .
-
قورت قیه سی
لغتنامه دهخدا
قورت قیه سی . [ ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز، سکنه ٔ آن 390 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
نجویده قورت دان
لهجه و گویش تهرانی
تامل نکردن
-
قارت و قورت
فرهنگ گنجواژه
لاف و گزاف، سر و صدای بیهوده، تهدید توخالی، سروصدای ناهنجار.
-
عصا قورت داده
لهجه و گویش تهرانی
کسی که موقع راه رفتن سرش را بالا میگیرد
-
قارت و قورت
لهجه و گویش تهرانی
صدای تهدید