کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوبع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قوبع
لغتنامه دهخدا
قوبع. [ ق َ ب َ ] (اِخ ) جایی است به عقیق مدینه . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
-
قوبع
لغتنامه دهخدا
قوبع. [ ق َ ب َ ] (ع اِ) بند شمشیر از سیم یا از آهن . || مرغی است سرخ پای . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
قوبا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قوباء] (پزشکی) [قدیمی] qubā هر نوع بیماری پوستی همراه با بثورات.
-
قوبا
لغتنامه دهخدا
قوبا. (ع اِ) خشونت و درشتیی است که در ظاهر پوست بدن به هم رسد با خارش بسیار و از آن قشور دایم جدا میگردد تا صحت یابد و در ابتدا دانه ٔ اندک صلبی پیدا میشود و یا داغی و خارش بسیار میکند و بعد اندک آب لزجی از آن تراوش میکند و روز بروز زیاده میگردد و از...