کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوام قلم زنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قاضی قوام الدین
لغتنامه دهخدا
قاضی قوام الدین . [ ق َ مُدْ دی ] (اِخ ) بغدادی . یکی ازقضات پاکدامن و متدین عهد خوارزمشاهی است . سلطان جلال الدین در دوران حکومت اتابیگ ازبک ولد جهان پهلوان محمد به تبریز عزیمت کرد. اتابک از سطوت سلطان اندیشیده و تبریز را به زن خود ملکه دختر طغرل سل...
-
قوام آباد بالا
لغتنامه دهخدا
قوام آباد بالا. [ ق َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز، سکنه ٔ آن 135 تن . آب آن از رود کر. محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
قوام آباد پائین
لغتنامه دهخدا
قوام آباد پائین . [ ق َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز، سکنه ٔ آن 241 تن . آب آن از رود کر. محصول آن غلات ، چغندر و برنج و شغل اهالی آنجا زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
قوام الدین ابوالفوارس
لغتنامه دهخدا
قوام الدین ابوالفوارس . [ ق َ مُدْ دی اَ بُل ْ ف َ رِ ] (اِخ ) ابن بهاءالدولةبن عضدالدوله حاکم کرمان . رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ص 430 شود.
-
قوام الدین شیرازی
لغتنامه دهخدا
قوام الدین شیرازی . [ ق َ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) معمار و مهندس و طراح مشهور زمان شاهرخ . رجوع به تذکره ٔ دولتشاهی ص 340 و از سعدی تا جامی ص 416 شود.
-
قوام الدین فقیه نجم
لغتنامه دهخدا
قوام الدین فقیه نجم . [ ق َ مُدْ دی ف َ ن َ ] (اِخ ) از دانشمندان معروف زمان شاه شجاع بود. شاه شجاع شخصاً به درس وی حاضر میشد. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ص 703 شود.
-
قوام الدین مرعشی
لغتنامه دهخدا
قوام الدین مرعشی . [ ق َ مُدْ دی ن ِ م َ ع َ ] (اِخ ) ابن صادق . از حکام مرعشیه ٔ مازندران است که با هفت واسطه به جناب حسین اصغربن امام زین العابدین میرسد. قوام الدین به میر بزرگ معروف است و سرسلسله ٔ ملوک قوامیه مرعشیه میباشد. در آغاز در خراسان به و...
-
حسن قوام الدین
لغتنامه دهخدا
حسن قوام الدین . [ ح َ س َ ن ِ ق َ مُدْ دی ] (اِخ ) معروف به حاجی قوام وزیر شاه شیخ ابواسحاق اینجو بود و در 16 ربیعدوم 755 هَ . ق . هنگام محاصره ٔ شیراز از طرف امیر مبارزالدین محمد درگذشت . وی ممدوح حافظ شیرازی است :سرور اهل عمائم شمع جمع انجمن صاحب ...
-
حسن آباد قوام
لغتنامه دهخدا
حسن آباد قوام . [ ح َ س َ دِق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیهوک بخش طبس شهرستان فردوس . در 90هزارگزی جنوب خاوری طبس . کوهستانی معتدل است . سکنه ندارد. چاه آب دارد که مالداران از آن استفاده مینمایند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
حایط حاجی قوام
لغتنامه دهخدا
حایط حاجی قوام . [ ی ِ طِ ق َ ] (اِخ ) محلی است در پنج فرسنگی شیراز. از او تا دیه دشت ارژن هشت فرسنگ است . رجوع به نزهةالقلوب ص 187 شود.
-
قوام و دوام
فرهنگ گنجواژه
بقا.
-
جستوجو در متن
-
خانواده
لغتنامه دهخدا
خانواده . [ ن َ / ن ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خاندان . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). دودمان . خیل خانه . (ناظم الاطباء). تبار. دوده : اصیل زاده و از خانواده ٔ حرمت بزرگوار و به اقبال و دولت اندرخور. سوزنی . || اهل خانه . اهل البیت . (ناظم الاطباء).تاری...
-
بسیار
لغتنامه دهخدا
بسیار. [ ب ِ ] (ق ، ص ) پهلوی وسیار مرکب از وس . ساختمان کلمه واضح نیست . در پارسی باستان وسی دهار «بسیار گرفته ، داشته » قیاس کنید با وسی کار پهلوی «نیبرگ 236» و رجوع به اسفا 1:2 ص 192 شود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). چندین و زیاد و متعدد و کثی...