کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قواد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قواد
/qavvād/
معنی
واسطه و دلال عمل منافی عفت؛ پاانداز.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پاانداز، جاکش، دیوث، قلتبان، کشخان، لحافکش
دیکشنری
pimp, procurer
-
جستوجوی دقیق
-
قواد
واژگان مترادف و متضاد
پاانداز، جاکش، دیوث، قلتبان، کشخان، لحافکش
-
قواد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] qavvād واسطه و دلال عمل منافی عفت؛ پاانداز.
-
قواد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قُوّاد، جمعِ قائِد] [قدیمی] qovvād = قائد
-
قواد
فرهنگ فارسی معین
(قَ وّ) [ ع . ] (ص .) دیوث ، قلتبان .
-
قواد
لغتنامه دهخدا
قواد. [ ق َوْ وا ] (ع اِ) بینی و آن لغتی است حمیری . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (ص ) زن جلب . (منتهی الارب ). زن جلب و دیوث . (ناظم الاطباء). قرمساق و دیوث . (آنندراج ) : گفت ای دغای ابله و قواد قلتبان .سعدی (هزلیات ).
-
قواد
لغتنامه دهخدا
قواد. [ ق ُوْ وا ] (ع ص ،اِ) ج ِ قائد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). بمعنی کشنده ٔ ستور و جز آن . (آنندراج ). رجوع به قائد شود.
-
جستوجو در متن
-
پابنداز
لهجه و گویش تهرانی
قواد
-
دوبهم رسان
لهجه و گویش تهرانی
قواد
-
پا انداز
واژهنامه آزاد
قَوّاد.
-
بکش
واژگان مترادف و متضاد
جاکش، قواد
-
قوادی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی] qavvādi عمل قَوّاد.
-
کشخان
واژگان مترادف و متضاد
دیوث، زنجلب، زنقحبه، قواد
-
قلتبان
واژگان مترادف و متضاد
جاکش، دیوث، قرمساق، قواد
-
جاکش
واژگان مترادف و متضاد
پاانداز، دیوث، قرمساق، قواد