کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قهر و غضب
فرهنگ گنجواژه
قهر، خشم.
-
قهر و کدورت
فرهنگ گنجواژه
کدورت.
-
لَج و قهر
فرهنگ گنجواژه
لجاجت.
-
لجبازی و قهر
فرهنگ گنجواژه
لِجاجت.
-
قَهر و تَهر
لهجه و گویش تهرانی
قهر
-
وفا و قهر
فرهنگ گنجواژه
تضاد رفتار. شل کن و سفت کن، ناز.
-
قهر و تهر و اخم
فرهنگ گنجواژه
بداخلاقی.
-
ناز و قهر و ادا
فرهنگ گنجواژه
دلبری و قهر.
-
تدابیر شدیدی (قهر آمیزی) اتخاذ کرد
دیکشنری فارسی به عربی
لِتَّخَذَ إجراءاتٍ قهرية (متعسِّفَة)
-
واژههای همآوا
-
قحر
لغتنامه دهخدا
قحر. [ ق َ ] (ع ص ) پیر فرتوت . || شتر کلان سال که در آن اندکی بقیه ٔ توانائی باشد. ج ، اَقحُر و قُحور. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
تِم
لهجه و گویش بختیاری
tem قهر tem kerda>:قهر کرده است> .
-
miffs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفیس، قهر، رنجش، کدورت، قهر کردن، رنجیدن، پژمرده شدن
-
بناچار
واژگان مترادف و متضاد
قهر
-
تِم تِمو
لهجه و گویش بختیاری
tem-temu کسى که بسیار قهر کند.