کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قنیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قنیه
/qo(e)nye/
معنی
مال کسبشده و بهدستآمده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قنیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قنیَة] [قدیمی] qo(e)nye مال کسبشده و بهدستآمده.
-
واژههای مشابه
-
قنیة
لغتنامه دهخدا
قنیة. [ ق ِن ْ ی َ ] (ع مص ) درپرده و خانه نشین کردن دختر را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): قَنِی َ الجاریه ؛ پردگی و خانه نشین کرد دختر را. (منتهی الارب ). گویند: قنیت الجاریه (بطور مجهول )؛ بازداشته شدن از بازی با بچه ها و مستور نگاهداری شدن در...
-
قنیة
لغتنامه دهخدا
قنیة. [ ق ُن ْ / ق ِن ْ ی َ ] (ع اِ) آنچه کسب شود. (از اقرب الموارد). مال ورزیده ٔ یخنی نهاده . || (مص ) فراهم آوردن گوسفند و جز آن برای خوردن . (منتهی الارب ).
-
عدم قنیه
لغتنامه دهخدا
عدم قنیه . [ ع َ دَ م ِ ق ُ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به عدم و قنیه شود.
-
عدم و قنیه
لغتنامه دهخدا
عدم و قنیه . [ ع َ دَ وَ ق ُن ْ ی َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عدم و ملکه . رجوع به عدم و ملکه شود.
-
واژههای همآوا
-
غنیه
فرهنگ فارسی معین
(غَ یَ یا یِ) [ ع . غنیة . ] 1 - (مص ل .) بی نیاز شدن ، توانگر شدن . 2 - (اِمص .) بی نیازی ، توانگری . 3 - (اِ.) چاره . 4 - (ص .) دارای جمال یا مال فراوان .
-
غنیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غنیة] ‹غنیت› [قدیمی] qonye توانگری؛ بینیازی.
-
جستوجو در متن
-
ابالب
لغتنامه دهخدا
ابالب . [ ] ( ) این صورت در مؤیدالفضلاء به نقل از قنیه آمده است به معنی اقطاع یافتن ، و صاحب قنیه گوید ندانم از چه زبان است .
-
قنی
لغتنامه دهخدا
قنی . [ ق ِ نا ] (ع اِمص ) خوشنودی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (مص ) خوشنود شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || بی نیازشدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) ج ِقُنیة و قنیة. (اقرب الموارد). رجوع به قنیة شود.
-
أَقْنَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
سرمايه قابل ذخيره بخشيد(قنيه به معناي اموال ماندني از قبيل خانه و باغ و حيوان بخشيد)
-
اتوشه
لغتنامه دهخدا
اتوشه . [ ] (اِخ ) در مؤیدالفضلا بنقل از قنیه ، نام عمه ٔ شاپور یاد شده و در دستور انوشه با نون آمده و ظاهراً این کلمه مصحف اتوسه از اعلام زنان ایران قدیم است .
-
اباغلس
لغتنامه دهخدا
اباغلس . [ اَ غ ُ ل ُ ] (اِ) درختی است شکوفه ٔ او آنچه بلون لاجوردی بیرون آید خروج مقعده را فائده دهد و آنرا بجایگاه او برد و آنچه بلون سرخ بود بیرون آمدن آنرا زیاده کند و او را باکرا نیز گویند. (مؤیدالفضلا از قنیه ).