کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قنیع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قنیع
لغتنامه دهخدا
قنیع. [ ق َ ] (ع ص ) خوارمندی نماینده در سؤال . || خورسند وبسندکار به بهره ٔ مقسوم . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
قنیع
لغتنامه دهخدا
قنیع. [ ق ُ ن َ ] (اِخ ) آبی است میان بنی جعفر و بنی ابی بکربن کلاب .(منتهی الارب ). آبی است میان بنی جعفر و بنی ابی بکر که برای آن به جنگ و خونریزی دست زدند. و ابن خنجر جعفری در این باره اشعاری دارد. ابوبکر همدانی گوید: قنیع آبی است از بنی قریط. رجو...
-
جستوجو در متن
-
خوارمندی
لغتنامه دهخدا
خوارمندی . [ خوا / خا م َ ] (حامص مرکب ) تواضع و فروتنی . || ذلت . خواری . (ناظم الاطباء): قنیع؛ خوارمندی نماینده در سؤال . (منتهی الارب ).