کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قنیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قنیان
لغتنامه دهخدا
قنیان . [ ق ِن ْ ] (ع مص ) قَنْی ْ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قنی و ماده ٔ قبل شود.
-
قنیان
لغتنامه دهخدا
قنیان . [ ق ُن ْ ] (ع مص ) لازم گرفتن حیا را. || پردگی و خانه نشین کردن دختر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ورزیدن و کسب کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || خوشنود گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قَنْی ْ. (منتهی الارب ) (ا...
-
واژههای همآوا
-
غنیان
لغتنامه دهخدا
غنیان . [ غ ُن ْ ] (ع مص ) بشوی خود بی نیاز گشتن . (منتهی الارب ). بی نیازی زن با شوی خود از مرد دیگر. غنیت المراءة بزوجها عن غیره غنیاناً؛ استغنت . (اقرب الموارد). || (اِمص ) بی نیازی . دستگاه . (منتهی الارب ). بی نیازی از چیزی . || توانگری . غِنی ̍...
-
جستوجو در متن
-
قنوة
لغتنامه دهخدا
قنوة. [ ق ِن ْ / ق ُن ْ وَ ] (ع اِمص ) ورزش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسبة. (اقرب الموارد). || (ص ) غنمه قِنوة یا قُنوة؛ گوسپند دوشیدنی و ثابت بر آن . (منتهی الارب ). خالصة له ثابتة علیه . (اقرب الموارد) (محیط المحیط). || (مص ) فراهم کردن گوسپند و...
-
لازم
لغتنامه دهخدا
لازم . [ زِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از لزوم . واجب . (زمخشری ). فی الاستعمال به معنی الواجب . (تعریفات ). ناگزیر. دربایست . بایا. بایسته . ضرور. کردنی . فریضه . این کلمه با افعال آمدن ، بودن ، داشتن ، شدن ، شمردن ، کردن ، گردانیدن ، گردیدن و گرفتن صرف شود...
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بُسْتی . علی بن محمدبن حسین بن یوسف بن محمدبن عبدالعزیز ملقب به نظام الدین شاعر مشهور. ابن خلکان گوید: او صاحب طریقتی انیقه و تجنیسی انیس و بدیعالتأسیس است و از گفته های اوست : من اصلح فاسده ارغم حاسده . من اطاع غض...