کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قنوط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قنوط
/qonut/
معنی
۱. ناامید شدن.
۲. ناامیدی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قنوط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] qonut ۱. ناامید شدن.۲. ناامیدی.
-
قنوط
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ ع . ] (مص ل .) ناامیدی ، ناامید شدن .
-
قنوط
لغتنامه دهخدا
قنوط. [ ق َ ] (ع ص ) نومید. قانط. قَنِط. (اقرب الموارد) : و ان مسه الشر فیؤس قنوط. (قرآن 49/41).
-
قنوط
لغتنامه دهخدا
قنوط. [ ق ُ ] (ع مص ) مأیوس و ناامید شدن . (از اقرب الموارد). نومید شدن . (منتهی الارب ) (ترجمان عادل ترتیب جرجانی ). قَنَط.قَناطة. (اقرب الموارد). || (اِمص ) ناامیدی . نومیدی . نمیدی . حرمان . یأس . (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
قَنُوطٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بسیار ناامید - همواره نامید (قَنُوطٌ هم صفت مشبهه است وهم صيغه مبالغه )
-
واژههای همآوا
-
غنوة
لغتنامه دهخدا
غنوة. [ غ ُن ْ وَ ] (ع اِمص ) بی نیازی . یقال : لی عنه غنوة؛ یعنی مرا ازوی بی نیازی است . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
قنوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] qonut ۱. (فقه) دعایی که در رکعت دوم نماز پس از حمد و سوره، با دستهای رو بهصورت خوانده میشود.۲. [قدیمی] خواندن دعا.
-
قنوت
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - تواضع ، فرمان برداری . 2 - قیام در نماز.
-
قنوت
لغتنامه دهخدا
قنوت . [ ق ُ ] (ع مص ) فرمانبرداری کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و از این معنی است قول خداوند تعالی : القانتین و القانتات . (منتهی الارب ). || خاموش بودن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سکوت کردن . || بازماندن در سخن . (منتهی الارب ). ...
-
قنوة
لغتنامه دهخدا
قنوة. [ ق ِن ْ / ق ُن ْ وَ ] (ع اِمص ) ورزش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسبة. (اقرب الموارد). || (ص ) غنمه قِنوة یا قُنوة؛ گوسپند دوشیدنی و ثابت بر آن . (منتهی الارب ). خالصة له ثابتة علیه . (اقرب الموارد) (محیط المحیط). || (مص ) فراهم کردن گوسپند و...
-
قنوة
لغتنامه دهخدا
قنوة. [ ق ُ ن ُوْ وَ ] (اِخ ) شهری است به روم . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
-
قَنُوطٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بسیار ناامید - همواره نامید (قَنُوطٌ هم صفت مشبهه است وهم صيغه مبالغه )
-
قُنوت
لهجه و گویش تهرانی
شلاق درشکه ران