کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قنقن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قنقن
لغتنامه دهخدا
قنقن . [ ق َ ق َ ] (ع ص ، اِ) رهنمای . (آنندراج ) (منتهی الارب ). دلیل راهنما. (اقرب الموارد). || صدفی است دریایی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || کلاکموش بزرگ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
قنقن
لغتنامه دهخدا
قنقن . [ ق ِ ق ِ ] (ع ص ، اِ) راهنما و دلیل . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || آب شناس در صحراها و کاریزها. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و در عبارت ابن بری آمده که قنقن و قُناقِن مهندسی است که آب را در زیر زمین می شناسد تا جائی که آب وجود دارد حفر...
-
جستوجو در متن
-
قناقن
لغتنامه دهخدا
قناقن . [ ق ُ ق ِ ] (ع ص ، اِ) مهندس آب .(اقرب الموارد). آب شناس در کاریز کندن و در صحرا. (منتهی الارب ). کسی که میزان آب را در عمق زمین می شناسد و برای بیرون آوردن آب به کندن زمین میپردازد. اصمعی گوید این کلمه فارسی معرب است و ابوحاتم گوید مشتق از ب...