کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قنطورس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قنطورس
/qanturo(e)s/
معنی
از صورتهای فلکی نیمکرۀ جنوبی شامل چندین ستاره که سر و بالاتنۀ او را بهصورت انسان و باقی بدنش را به شکل اسب تصور کردهاند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قنطورس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] (نجوم) qanturo(e)s از صورتهای فلکی نیمکرۀ جنوبی شامل چندین ستاره که سر و بالاتنۀ او را بهصورت انسان و باقی بدنش را به شکل اسب تصور کردهاند.
-
قنطورس
لغتنامه دهخدا
قنطورس . [ ق ِ رِ ] (اِخ ) نام صورتی از صور فلکیه از ناحیه ٔ جنوبی و آن را بر مثال حیوانی توهم کنند مرکب از اسپی و مردی و بر پای راست او ستاره ای روشن از قدر اول موسوم به رجل قنطورس و صورت راسی و هفت کوکب است روشن . (از جهان دانش ).
-
قنطورس
لغتنامه دهخدا
قنطورس . [ ق ِ رِ ] (اِخ ) قومی از نوع بشر.
-
قنطورس
دیکشنری فارسی به عربی
قنطور
-
واژههای مشابه
-
Centaurus, Cen, Centaur
قَنطورِس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی بزرگ و بارز در نیمکرۀ جنوبی آسمان که به شکل جاندار افسانهای قَنطورِس تصور میشود
-
Rigil Kentaurus, Alpha Centauri
رِجْلِ قَنطورِس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] سومین ستارۀ پرنور آسمان شب و پرنورترین ستارۀ صورت فلکی جنوبی قَنطورِس از قدر 0/3ـ که نزدیکترین ستارۀ بارز به خورشید است
-
رجل قنطورس
لغتنامه دهخدا
رجل قنطورس . [ رِ ل ِ ق َ رَ ] (اِخ ) (اصطلاح فلک ). نام ستاره ای است برزانوی دست راست صورت قنطورس . (یادداشت مرحوم دهخدا). نام ستاره ای است روشن از قدر اول بر پای راست قنطورس . (از التفهیم چ همایی ذیل ص 87) (از جهان دانش ).
-
بطن قنطورس
لغتنامه دهخدا
بطن قنطورس . [ ب َ ن ِ ق ِ رِ ] (اِخ ) نام ستاره ای در صورت قنطورس . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به قنطورس شود.
-
جستوجو در متن
-
Centaur
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قنطورس
-
سنطورس
لغتنامه دهخدا
سنطورس . [ س َ رِ ] (اِخ ) فلک . قنطورس . (یادداشت مؤلف ). رجوع به قنطورس شود.
-
رجل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] rejl پا؛ قدم.〈 رجل قنطورس: (نجوم) [قدیمی] ستارهای درخشان در صورت فلکی قنطورس.
-
centaurs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنتورها، قنطورس
-
Circinus, Cir, Compasses
پرگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی کوچک و کمنوری در آسمان جنوبی (southern sky)، در کنار صورت بارز قَنطورِس