کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قند شکن گاز انبری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قند مکرر
لغتنامه دهخدا
قند مکرر. [ ق َ دِ م ُ ک َرْ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از لبهای معشوق است . (برهان ) : دیده چون آن دو لب شیرین دیدمعنی قندمکرر فهمید. طاهر غنی (از آنندراج ).رجوع به قند شود.
-
چغندر قند
لغتنامه دهخدا
چغندر قند. [ چ ُ غ ُ دَ رِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از چغندرکه به کار ساختن شکر و قند آید. قسمی چغندر که در کارخانه های بزرگ یا کارگاههای کوچک بوسایل صنعتی و شیمیائی قند و شکر از آن بدست آورند. آقای مسعود کیهان در کتاب جغرافیای اقتصادی خود...
-
خاک قند
لغتنامه دهخدا
خاک قند. [ ک ِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چون قطعه ٔ قندی را بشکنند یا بسایند ریزه ٔ قند یا پودری را که بسبب شکستن یا سائیدن از قند بدست آید خاک قند گویند.
-
خاکه قند
لغتنامه دهخدا
خاکه قند. [ ک َ/ ک ِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرده ٔ قند. ریزه های قند که پس از شکستن قطعات بزرگ قند بدست می آید.
-
نخ قند
دیکشنری فارسی به عربی
برمة
-
کله قند
دیکشنری فارسی به عربی
رغيف
-
مرض قند
دیکشنری فارسی به عربی
مرض السکر
-
قند سوخته
دیکشنری فارسی به عربی
کاراميل
-
شیره قند
دیکشنری فارسی به عربی
دبس
-
بارِ قند
لهجه و گویش تهرانی
جنس بنجل
-
مث قند
لهجه و گویش تهرانی
شیرین ، جنس خوش فروش و نقد
-
جوز قند
لهجه و گویش تهرانی
جوزآغند،زرد آلوی خشک داخل آن گردو یا خاکه قند
-
کله قند
لهجه و گویش تهرانی
قند مخروطی
-
گُل قند
لهجه و گویش تهرانی
کوبیده گلسرخ و عسل بصورت مربا
-
جوز قند
واژهنامه آزاد
میوه خشک شده مانند کشته زردآلو که در داخل آن قند قرار داده اند