کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قندی
لغتنامه دهخدا
قندی . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، واقع در 30هزارگزی شمال بیرجند،موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
-
قندی
لغتنامه دهخدا
قندی . [ ق َ ] (اِخ )عبدالملک بن محمدبن عبداﷲبن بشران اموی قرشی واعظ مکنی به ابوالقسم . از محدثان است . وی از احمدبن سلمان نجاد و دعلج بن احمد و جز آنان روایت کند و از او ابوبکر خطیب و ابوبکر احمدبن حسین بیهقی روایت دارند. در شوال سال 339 ق . متولد ش...
-
قندی
لغتنامه دهخدا
قندی . [ ق َ ] (ص نسبی ) نسبت است به قند. آنچه از قند ساخته باشند چون بادام قندی و پسته ٔ قندی . (آنندراج ) (لباب الانساب ) : پسته ٔ قندی اگر جوئی شکرخندش ببین خواهی ار بادام قندی در شکرخوابش نگر.محمد سعید اشرف (از آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
کله قندی
لغتنامه دهخدا
کله قندی . [ ک َل ْ ل َ / ل ِ ق َ ] (ص نسبی ) مخروط. صنوبری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). به شکل و هیأت کله قند.
-
نخود قندی
لغتنامه دهخدا
نخود قندی . [ ن ُ خ ُ دِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام نوعی از میوه . (ناظم الاطباء).
-
نخ قندی
لغتنامه دهخدا
نخ قندی . [ ن َ خ ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نخ قند. رجوع به نخ قند شود.
-
بادام قندی
لغتنامه دهخدا
بادام قندی . [ م ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمی از حلویات است . (فرهنگ نظام ).
-
خروس قندی
لغتنامه دهخدا
خروس قندی . [ خ ُ س ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خروس مانندی از نبات قند بشکل خروس و ملون برای سرگرمی کودکان . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
ماده قندی
دیکشنری فارسی به عربی
سکر
-
بُزبزِ قندی
لهجه و گویش تهرانی
بز زیبا
-
کله قندی
لهجه و گویش تهرانی
مخروطی
-
عباس آباد قندی
لغتنامه دهخدا
عباس آباد قندی . [ ع َب ْ با دِ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خسروشیر بخش جغتای شهرستان سبزوار. واقع در 25هزارگزی شمال خاوری جغتای سر راه شوسه ٔ عمومی سبزوار. ناحیه ای است جلگه ای آب و هوای آن معتدل است . 175 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود...
-
بغد خزر قندی
لغتنامه دهخدا
بغد خزر قندی . [ب َ خ َ زَ ق َ ] (ص نسبی ) نسبتی است به ابو روح عبدالحی ... بغد خزر قندی چون که پدرش بغدادی و مادرش خزری و تولدش در سمرقند بوده است . (سمعانی ) (اللباب ).
-
هرچیز مخروطی یاکله قندی
دیکشنری فارسی به عربی
مخروط