کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قندان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قندان
/qandān/
معنی
= قنددان
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قندان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] [عامیانه] qandān = قنددان
-
قندان
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: qandun طاری: qandun طامه ای: qandun طرقی: qandun کشه ای: qandun نطنزی: qendon
-
جستوجو در متن
-
سینى اِسباو چایى
لهجه و گویش بختیاری
sini esbâv-čai سینى مخصوص وسایل چاىخورى کهدر آن استکان و نعلبکى و قندان نهند.
-
قند
لغتنامه دهخدا
قند. [ ق ُ ] (معرب ، اِ) خایه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). قندان به معنی خصیان . (اقرب الموارد). رجوع به گُند شود.- ابوالقندین ؛ کنیه ٔ اصمعی است که دارای خایه های بزرگ بود. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).