کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قنباری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قنباری
لغتنامه دهخدا
قنباری . [ قِم ْ ] (اِخ ) موسی بن عبدالعزیز، مکنی به ابوشعیب . از راویان است . وی از حکم بن ابان روایت کند و از او عبدالرحمان بن بشربن حکم روایت دارد. (از لباب الانساب ).
-
قنباری
لغتنامه دهخدا
قنباری . [ قِم ْ ] (ص نسبی ) نسبت است به قنبار. (از لباب الانساب ). رجوع به قنبار شود.
-
جستوجو در متن
-
قنبار
لغتنامه دهخدا
قنبار. [ قِم ْ ] (ع اِ) لیف جوز هندی است و کسی که آن را میتابد تا بوسیله ٔ آن کشتی ها را به بندد قنباری گویند. (از لباب الانساب ).