کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قنایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قنایی
لغتنامه دهخدا
قنایی . [ ق ُن ْ نا ] (اِخ ) ابراهیم بن احمدبن علی کاتب مکنی به ابواسحاق . از محدثان است . وی از ولیدبن قاسم روایت شنید. (از لباب الانساب ).
-
واژههای همآوا
-
غنایی
لغتنامه دهخدا
غنایی . [ غ ِ ] (اِخ ) عبدالوهاب بن محمد حسینی حسنی معموری هندی . او راست : شرح خاقانی مؤلف به سال 1018 هَ . ق . رجوع به الذریعه ج 9 ص 792 شود.
-
غنایی
لغتنامه دهخدا
غنایی . [ غ ِ ] (اِخ ) علی ... شاعر عثمانی در قرن دهم هجری و از استانبول بود. نخست سمت منشیگری پیاله پاشا وزیر ثانی را داشت و پس از آن صاحب مقام بزرگی شد و به ثروت بسیاری نایل گردید. این بیت از اوست :ای لاله خدگل ایله نیجه تشبیه ایده م سنی سن پادشاه ...
-
غنایی
لغتنامه دهخدا
غنایی . [ غ ِ ] (اِخ ) محمد. شاعر عثمانی پسر اسکندربک که یکی از شاهزادگان اولاما بود که از ایران آمده بودند. او از صاحبان مقام بود. این بیت از اوست :دگلدر خط که اطراف لب جانانه گلمشدرجناب خضر در کیم چشمه ٔ حیوانه گلمشدر.(از قاموس الاعلام ترکی ).
-
غنایی
فرهنگ فارسی معین
(غِ) [ ع . ] (ص نسب .) منسوب به غنا، شعری که بیانگر عواطف و احساسات باشد.
-
غنایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به غِنا) [عربی. فارسی] ‹غنائی› (ادبی) qenāy(')i شاخصۀ اثری ادبی که بیانکنندۀ احساسات و عواطف انسان باشد: شعر غنایی.
-
جستوجو در متن
-
قنا
لغتنامه دهخدا
قنا. [ ق ُن ْ نا ] (اِخ ) دیر قنی از نواحی نهروان است بنزدیک صافیه . گروهی از بزرگان کتاب به این ده منسوب و به قنایی معروفند. (از معجم البلدان ).