کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قناطر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قناطر
/qanāter/
معنی
= قنطره
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قناطر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ قَنطَرَة] [قدیمی] qanāter = قنطره
-
قناطر
فرهنگ فارسی معین
(قَ طِ) [ ع . ] (اِ.) جِ قنطره ؛ پل ها.
-
قناطر
لغتنامه دهخدا
قناطر. [ ق َ طِ ] (اِخ ) شهری است به اندلس . (منتهی الارب ). و آن را قناطر الاندلس گویند. (از معجم البلدان ).
-
قناطر
لغتنامه دهخدا
قناطر. [ ق َ طِ ] (اِخ ) موضعی است به سواد بغداد بناکرده ٔ نعمان بن منذر. (منتهی الارب ).
-
قناطر
لغتنامه دهخدا
قناطر. [ ق َ طِ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک کوفه . (از منتهی الارب ). و آن را قناطر بنی دارا خوانند. (از معجم البلدان ). رجوع به قناطر حذیفه شود.
-
قناطر
لغتنامه دهخدا
قناطر. [ ق َ طِ ] (ع اِ) ج ِ قنطرة. (اقرب الموارد) (آنندراج ). رجوع به قنطرة شود.
-
قناطر
لغتنامه دهخدا
قناطر. [ ق َ طِ ](اِخ ) موضعی است یا محله ای است به اصفهان . (منتهی الارب ). محله یا دهی است به اصفهان . (معجم البلدان ).
-
واژههای مشابه
-
قناطر حذیفة
لغتنامه دهخدا
قناطر حذیفة. [ ق َ طِ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) جایی است در سواد بغداد منسوب به حذیفه ٔ یمانی صحابی زیرا که در آن فرود آمد و بمرمت و تعمیر آن همت گماشت .و گویند در ناحیه ٔ دینور است . (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
قناطری
لغتنامه دهخدا
قناطری . [ ق َ طِ ] (ص نسبی ) نسبت است به قناطر و آن موضع یا محله ای است به اصفهان . || نسبت است به قناطر و آن شهری است به اندلس . (منتهی الارب ). رجوع به قناطر شود.
-
قنطره
فرهنگ فارسی معین
(قَ طَ رِ) [ ع . قنطرة ] (اِ.) پل . ج . قناطر.
-
قناطری
لغتنامه دهخدا
قناطری . [ ق َ طِ ] (اِخ ) احمدبن سعیدبن علی . از راویان است و منسوب است به قناطر یکی از شهرهای اندلس . (منتهی الارب ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سعیدبن علی قناطری . از مردم قناطر، شهری به اندلس .
-
زبیدة
لغتنامه دهخدا
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ] (اِخ ) (قناطر...) پل هاییست چندطبقه که بدستور زبیده زوجه ٔ هارون و یا زنوبیاملکه ٔ تدمر ساخته شده . در الدر المنثور آمده : گویندزبیدة چشمه ٔ «عرعار» را از کوههای لبنان به بیروت آورد، علت این اقدام او آن بود که در سفر حج خود که از...