کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قناة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قناة
معنی
کانال يا مجراي اب , قنات , () ترعه , زه اب , مجراي فاضل اب , کاريز , ابراه , ترعه زدن , حفرترعه کردن , ابراه ساختن , شياردار کردن , دريا , کندن (مجرا يا راه) , هرگونه نقل وانتقال چيز يا انديشه ونظر و غيره , ترعه , مجرا , خط مشي
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قناة
لغتنامه دهخدا
قناة. [ ق َ ] (اِخ ) شهری است در جلعاد در قسمت منسی که نوبح آن را مفتوح ساخت و این همان قنوات جدیده است در حوران و در زمان رومی ها شهری معتبر و دارای اهمیت بوده و بعضی خرابه های عمده و خانه های قدیمه که قفل ها و پنجره های آنها از سنگ میباشد در آنجا د...
-
قناة
لغتنامه دهخدا
قناة. [ ق َ ] (ع اِ) نیزه . ج ، قنوات و قُتی ّ وقَنَیات . و قَنا. || چوب دستی و یا هر چوب دستی که کج باشد یا راست . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || کاریز یا کاریز که بر زمین باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء).
-
قناة
دیکشنری عربی به فارسی
کانال يا مجراي اب , قنات , () ترعه , زه اب , مجراي فاضل اب , کاريز , ابراه , ترعه زدن , حفرترعه کردن , ابراه ساختن , شياردار کردن , دريا , کندن (مجرا يا راه) , هرگونه نقل وانتقال چيز يا انديشه ونظر و غيره , ترعه , مجرا , خط مشي
-
واژههای مشابه
-
وادی قناة
لغتنامه دهخدا
وادی قناة. [ ی ِ ق َ ] (اِخ ) رودی است در مدینه . (نخبة الدهر دمشقی ص 210).
-
سد قناة
لغتنامه دهخدا
سد قناة. [ س ُدْ دُ ق َ ] (اِخ ) بندی است که عبداﷲبن عمروبن عثمان آن را بسته . (منتهی الارب ).
-
سد قناة
لغتنامه دهخدا
سد قناة. [ س ُدْ دُ ق َ ] (اِخ ) نام وادیی است در نزدیکی مدینة که آبش به شعیبه می ریزد. (از معجم البلدان ). وادیی است که در وادی شعیبة میریزد. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
قنات
واژگان مترادف و متضاد
کاریز
-
قنات
فرهنگ واژههای سره
کاریز، کهریز
-
قنات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قناة، جمع: قِناء و قَنَوات] qanāt مجرایی کمشیب که برای جاری شدن آب در زیر زمین حفر میکنند؛ کاریز.
-
قنات
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . قناة ] (اِ.) کاریز، مجرای آب زیرزمینی .
-
قنات
لغتنامه دهخدا
قنات . [ ق َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم ، واقع در 38هزارگزی جنوب خاوری فهرج و 15 هزارگزی راه فرعی بم به خاش . سکنه ٔ آن 45 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
قنات
لغتنامه دهخدا
قنات . [ ق َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند، واقع در 65هزارگزی جنوب خوسف و سر راه مالرو عمومی بصیران . موقع جغرافیایی آن جلگه وهوای آن گرمسیری است . سکنه ٔ آن 19 تن است . آب آن ازقنات و محصول آن غلات ، لبنیات و شغل ا...
-
قنات
لغتنامه دهخدا
قنات . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیاخ بخش مرکزی شهرستان شیراز، واقع در 70 هزارگزی جنوب شیراز و 22هزارگزی راه فرعی سیاخ به شیراز. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 240 تن است . آب آن از رودخانه ٔ قره آغاج و محصول آن غلات ، ...