کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قمیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قمیری
لغتنامه دهخدا
قمیری . [ ق َ / ق ُ م َ ] (اِخ ) ذویب بن حلحلةبن عمروبن کلیب بن اصرم بن عبداﷲبن قمیر صاحب بُدن رسول خدا(ص ) است و گویند، ذویب بن حبیب بن حلحلة. ابوحاتم رازی ذویب بن حبیب را کس دیگری میداند و گوید: وی یکی از افراد طایفه ٔ بنی مالک بن افص است و همان اس...
-
قمیری
لغتنامه دهخدا
قمیری . [ ق َ ری ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قمیر. مؤلف اللباب آرد: گمان دارم ضبط این کلمه بضم قاف و فتح میم باشد. رجوع به اللباب شود.
-
قمیری
لغتنامه دهخدا
قمیری . [ ق ُ م َ ری ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قمیر. (اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به قُمَیر شود.
-
قمیری
لغتنامه دهخدا
قمیری . [ ق ُم َ ] (اِخ ) زهیربن محمدبن قمیربن شعبه ٔ مروزی از راویان است وی از عبدالرزاق بن همام و جز او روایت کند و از او یحیی بن محمدبن صاعد روایت دارد. (اللباب ).
-
جستوجو در متن
-
قمیر
لغتنامه دهخدا
قمیر. [ ق ُ م َ ] (اِخ ) ابن مالک بن سواد از انصار است و فرزندان وی به بنوقمیر و قمیری نامیده میشوند. (از اللباب ).
-
قمیر
لغتنامه دهخدا
قمیر. [ ق ُ ] (اِخ ) قمار است که آن شهری است در هندوستان که عمود قماری از آنجا آورند. (برهان ) : چون یاد بر آن دو زلف چیری گیردآفاق دم عود قمیری گیرد. عنصری .رجوع به قمار شود.
-
دم
لغتنامه دهخدا
دم . [ دَ ] (اِ) نفس . (شرفنامه ٔ منیری ) (غیاث ) (لغت محلی شوشتر، خطی ) (دهار) (منتهی الارب ). نفس و هوایی که به واسطه ٔ حرکات آلات تنفس در شش داخل می شود و از آن خارج می گردد. (از ناظم الاطباء). به معنی نفس است و سراب و دلنواز و روح بخش و جان پرور ...