کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قملة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قملة
معنی
شپش , شپشه , شته , هر نوع شپشه يا افت گياهي وغيره شبيه شپش , شپش گذاشتن , شپشه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قملة
لغتنامه دهخدا
قملة. [ ق َ ل َ ] (ع اِ) یکی قمل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قمل شود.- قملةالبسر ؛ کرمکی است . (منتهی الارب ).- قملة النسر ؛ جانورکی است که از خردی بسختی دیده شود و نیش آن کشنده است . (از اقرب الموارد).
-
قملة
لغتنامه دهخدا
قملة. [ ق َ م ِ ل َ ] (ع ص ) زن سخت پستک . (منتهی الارب ).زن سخت کوتاه بالا. (اقرب الموارد). و عبارت راغب این است : خرد زشت که سپش را ماند. (از اقرب الموارد).
-
قملة
لغتنامه دهخدا
قملة. [ ق ُم ْ م َ ل َ ] (ع ص ) امراءة قملة؛ زن کوتاه قامت .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِ) یکی قُمَّل است . (از اقرب الموارد). رجوع به قمل شود.
-
قملة
دیکشنری عربی به فارسی
شپش , شپشه , شته , هر نوع شپشه يا افت گياهي وغيره شبيه شپش , شپش گذاشتن , شپشه کردن
-
واژههای همآوا
-
غملط
لغتنامه دهخدا
غملط. [ غ َ م َل ْ ل َ ] (ع ص ) درازگردن هرچه باشد. (منتهی الارب ). درازگردن . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
شپش
دیکشنری فارسی به عربی
قملة
-
شته
دیکشنری فارسی به عربی
قملة
-
هر نوع شپشه یا افت گیاهی وغیره شبیه شپش
دیکشنری فارسی به عربی
قملة
-
شپش گذاشتن
دیکشنری فارسی به عربی
قملة
-
شپشه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
قملة
-
شپشه
دیکشنری فارسی به عربی
سوسة , قملة
-
قمیلة
لغتنامه دهخدا
قمیلة. [ ق ُ م َ ل َ ] (ع اِمصغر) مصغر قمله بمعنی شپشه . رشک . شپش خرد. رجوع به قمل و قمله شود. || به لغت اهل شام دوقس است و حشیشة البراغیث را نیز نامند. (فهرست مخزن الادویة).
-
دیوک گندم
لغتنامه دهخدا
دیوک گندم . [ وَ ک ِ گ َ دُ ] (اِ مرکب ) شپش گندم . قملة. (زمخشری ). شپشه .