کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قل احمدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قل احمدی
معنی
(قُ اَ مَ) (اِمر.) (لوطیان ) دست به زور تمام بر عضو کسی زدن ، سقلمه .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قل احمدی
فرهنگ فارسی معین
(قُ اَ مَ) (اِمر.) (لوطیان ) دست به زور تمام بر عضو کسی زدن ، سقلمه .
-
قل احمدی
لغتنامه دهخدا
قل احمدی . [ ق ُ اَ م َ ] (اِ مرکب ) دست به زور تمام بر عضو کسی زدن ، و ترکان آن را حق نظربکی گویند و حق نظربک شخصی بوده که در اهتمام در خانه ٔ پادشاه دست بر سینه ٔ مردم به زور تمام میزد، این ضرب به نام او مشهور شد. لوطیان گویند: ملاهایی که در این عص...
-
واژههای مشابه
-
قل
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ قلیدن) [عامیانه] qol = قلیدن〈 قل زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] جوشیدن آب یا مایع دیگر در دیگ یا در جایی که حبابهایی در سطح آن به حرکت آید.
-
قُلْ
فرهنگ واژگان قرآن
بگو
-
قُلِ
فرهنگ واژگان قرآن
بگو(در عباراتي نظير "قُلِ ﭐللَّهُ " حرف لام به دليل رسيدن ساکن به تشديد حرکت گرفته است)
-
قِلْ
لهجه و گویش گنابادی
ghel در گویش گنابادی یعنی چرخاندن روی زمین ، حرکت دادن با گردش شیء روی سطح
-
قُلْ
لهجه و گویش گنابادی
ghol در گویش گنابادی یعنی تکه ، قطعه ، یار ، همراه ، هم سطح
-
قَل
لهجه و گویش تهرانی
قلع
-
قل قل
فرهنگ فارسی معین
(قُ. قُ) (اِصت .) (عا.) = غل غل : جوش ، صدای ترکیدن حباب های مایع جوشان .
-
قل قل
دیکشنری فارسی به عربی
ثرثرة
-
قل قل
واژهنامه آزاد
در لهجه شوشترى به معناى آش ( یک نوع آش که به آش آبادان معروف است ) مى باشد.
-
قل قل
واژهنامه آزاد
در لهجه شوشترى به معناى آش ( یک نوع آش که به آش آبادان معروف است ) مى باشد.
-
قُل و قُل
فرهنگ گنجواژه
صدای جوشیدن، صدای آب چشمه. قل وقل زدن.
-
قِل قِل کِردن
لهجه و گویش بختیاری
qel qel kerdan غرغره کردن.