کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلچماق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قلچماق
/qolčomāq/
معنی
مرد پرزور و قویپنجه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پرزور، زورمند، قلدر، قوی، گردنکلفت
۲. زورگو ≠ ضعیف، نحیف
دیکشنری
brawny, nimble, rugged, sturdy, tough, vigorous
-
جستوجوی دقیق
-
قلچماق
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرزور، زورمند، قلدر، قوی، گردنکلفت ۲. زورگو ≠ ضعیف، نحیف
-
قلچماق
فرهنگ فارسی معین
(قُ چُ) [ تر. ] (ص .) نیرومند، قوی .
-
قلچماق
لغتنامه دهخدا
قلچماق . [ ق ُ چ ُ ] (ترکی ، ص مرکب ) مرد شهوت پرست و اوباش . (آنندراج از سفرنامه ٔ شاه ایران ). این کلمه مرکب از قل به معنی بازو و چماق است و به کسی گفته میشود که دارای بازوانی قوی و نیرومند باشد.
-
قلچماق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [ترکی] [عامیانه] qolčomāq مرد پرزور و قویپنجه.
-
قلچماق
واژهنامه آزاد
قُلْچُماْق:(gholchomagh) در گویش گنابادی یعنی هیکلی ، بزرگ جثه ، زورمند و قدرتمند
-
واژههای مشابه
-
قُلْچُماْق
لهجه و گویش گنابادی
gholchomagh در گویش گنابادی یعنی هیکلی ، بزرگ جثه ، زورمند و قدرتمند
-
قُلْچُماق
لهجه و گویش بختیاری
qolčomâq قلچماق، قوى، پرقدرت.
-
قُلچُماق
لهجه و گویش تهرانی
قوی ، نیرومند،گردن کلفت
-
علی قلچماق
لغتنامه دهخدا
علی قلچماق . [ع َ ق ُ چ ُ ] (اِخ ) نام شخصی از فساق است . و قلچماق در ترکی «سائیس » را گویند. (از آنندراج ) : ارشاد بچه پروریت گر هوس شودبرخیز و سر بپای علی قلچماق نه .ناظم تبریزی (از آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
قُلْچُماْق
لهجه و گویش گنابادی
gholchomagh در گویش گنابادی یعنی هیکلی ، بزرگ جثه ، زورمند و قدرتمند
-
قُلْچُماق
لهجه و گویش بختیاری
qolčomâq قلچماق، قوى، پرقدرت.
-
قُلچُماق
لهجه و گویش تهرانی
قوی ، نیرومند،گردن کلفت