کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قلوس
لغتنامه دهخدا
قلوس . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است در ده فرسنگی شهرری . (تاج العروس ) (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
-
قلوس
لغتنامه دهخدا
قلوس . [ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ قَلس به معنی رسن کشتی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قلس شود.
-
واژههای مشابه
-
قلوس بلاسیوس
لغتنامه دهخدا
قلوس بلاسیوس . [ ] (معرب ، اِ) ریةالبحر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
واژههای همآوا
-
غلوس
لغتنامه دهخدا
غلوس . [ ] (اِخ ) تلفظ ترکی ولو. رجوع به ولو و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
قلوص
لغتنامه دهخدا
قلوص . [ ق َ ] (ع ص ) شتر ماده ٔ جوانه یا باقیمانده ٔ بر مسیر یا شتر ماده ای که نخست در سواری آمده باشدتا آنکه به شش سالگی درآید پس ناقه گردد. || شترماده ٔ بلند درازدست . || (اِ) شترمرغ ماده . || بچه ٔ ماده ٔ آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || جو...
-
قلوص
لغتنامه دهخدا
قلوص . [ ق ُ ] (ع مص ) برجستن است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): قلص الرجل ؛ وثب و در لسان آمده : تدانی وانضم و در صحاح آمده : ارتفع. (اقرب الموارد). || شوریدن دل . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قلصت نفسه ؛ غَثَت ْ. (اقرب الموارد). || کم گردیدن در...
-
جستوجو در متن
-
قلوسی
لغتنامه دهخدا
قلوسی . [ ق َ سی ی ] (ص نسبی ) سمعانی گوید: گمان میکنم نسبت است به قلوس جمع قلس و آن طناب کشتی است . (از انساب سمعانی ).