کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلمستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قلمستان
/qalamestān/
معنی
زمینی که در آن قلمههای درختان را کاشته باشند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
nursery
-
جستوجوی دقیق
-
قلمستان
فرهنگ فارسی معین
(قَ لَ مِ) [ معر. فا. ] (اِمر.) زمینی که در آن قلمه های درخت را کارند تا از چوب آن ها بعداً استفاده کنند.
-
قلمستان
لغتنامه دهخدا
قلمستان . [ ق َ ل َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) آن زمین که در آن قلمه ٔ بسیار از درختی خاص زده اند. زمینی که در آن به انبوهی قلمه های بسیار نشانده اند تا پس از مدتی معلوم بیرون کرده در زمینهای دیگر بفواصل بیشتر بنشانند. (یادداشت مؤلف ).
-
قلمستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] (کشاورزی) qalamestān زمینی که در آن قلمههای درختان را کاشته باشند.
-
قلمستان
دیکشنری فارسی به عربی
حضانة
-
جستوجو در متن
-
نهالستان
لغتنامه دهخدا
نهالستان . [ ن ِ / ن َ ل ِ ] (اِ مرکب ) زمین که در آن نهال کارند برای نقل به جاهای دیگر. قلمستان .
-
nurseries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کودکستان، گلخانه، پرورشگاه، قلمستان، شیر خوارگاه، نوزادگاه، محل نگاهداری اطفال شیر خوار
-
حضانة
دیکشنری عربی به فارسی
محل نگاهداري اطفال شير خوار , پرورشگاه , شير خوارگاه , قلمستان , گلخانه , نوزادگاه
-
کاهرنگین
لغتنامه دهخدا
کاهرنگین . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از بخش هرسین شهرستان کرمانشاهان که دارای 193 تن سکنه ، آب آن از چشمه و رودخانه و محصول عمده اش غله و چغندرقند و قلمستان است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
سگ مس آباد
لغتنامه دهخدا
سگ مس آباد. [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین . دارای 1172 تن سکنه است . آب آن از رودخانه کلنجین و محصول آن غلات ، انگور، قلمستان است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
هفت چشمه
لغتنامه دهخدا
هفت چشمه . [ هََ چ ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان که 180 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله ، حبوب ، میوه ، قلمستان و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
هشلی
لغتنامه دهخدا
هشلی . [ هََ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان دارای 230 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غله ، حبوب ، لبنیات ، توتون ، پنبه ، میوه و قلمستان است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
هنزک
لغتنامه دهخدا
هنزک . [ هََ زَ ] (اِخ ) دهی است از بخش افجه ٔ شهرستان تهران . دارای 304 تن سکنه ، آب آن از رود گلندوک و محصول عمده اش غله ، بنشن ، میوه وچوب قلمستان است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
دولت آباد
لغتنامه دهخدا
دولت آباد.[ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلمستان بخش مرکزی شهرستان سیرجان با 100 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
دشیر پائین
لغتنامه دهخدا
دشیر پائین . [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایجرود، بخش مرکزی شهرستان زنجان . سکنه ٔ آن 732 تن . آب آن از رودخانه ٔ دشیر بالا. محصول آنجا غلات ، انگور، قلمستان و سیب زمینی می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).