کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلمبه سلمبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قلمبه سلمبه
واژهنامه آزاد
قُلُمبِه سُلُمبِه:واژه های ثقیل و دشوار.
-
واژههای مشابه
-
قلمبه بافی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه، مجاز] qolombebāfi گفتن الفاظ و عبارات دشوار؛ قلمبهگویی.
-
قلمبه سولمبه
دیکشنری فارسی به عربی
هراء
-
قُلُمبه سُلُمبه
فرهنگ گنجواژه
سنگین، نامفهوم، ناهموار.
-
قُلَّمَه، قلمبه
لهجه و گویش تهرانی
ورم کردن و برآمدن یا ورآمدن چیزی است.
-
آسمون قلمبه
واژهنامه آزاد
رعد و برق، تِركيدن آسمون، صداي رعد
-
واژههای همآوا
-
قُلُمبه سُلُمبه
فرهنگ گنجواژه
سنگین، نامفهوم، ناهموار.
-
جستوجو در متن
-
سلنبه
لغتنامه دهخدا
سلنبه . [ س ُ لُم ْ ب َ / ب ِ ] (ص ) گنده . ستبر. || قلنبه سلنبه . همان قلمبه سلمبه است یعنی کلفت و ضخیم . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
قلنبه
لغتنامه دهخدا
قلنبه . [ ق ُ لُم ْ ب َ / ب ِ ](اِ) درشت . ناهنجار. نتراشیده و نخراشیده . قلمبه .- قلنبه سلمبه ؛ غلنبه سلنبه : کلمات قلنبه سلمبه .- قلنبه گو ؛ غلنبه گو. آنکه کلمات درشت و نامأنوس بکار برد.- قلنبه گویی ؛ غلنبه گویی . عمل قلنبه گو.رجوع به غلمبه و غل...
-
ملقلق
لغتنامه دهخدا
ملقلق . [ م ُ ل َ ل َ ] (ع ص ) طرف ملقلق ؛ چشم تیزنگاه سبک حرکت . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رجل ملقلق ؛ مرد پر جنب و جوش که در جای خود آرام نگیرد. (از اقرب الموارد). || در تداول عامه ، حرف قلمبه و سلمبه و مشکل ...