کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلدری کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قلدری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شرس
-
واژههای مشابه
-
قلدرى كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استأسد
-
جستوجو در متن
-
bullying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قلدری، قلدری کردن، تحکیم کردن
-
bullied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسناک، قلدری کردن، تحکیم کردن
-
hectored
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هکتار، لاف زدن، قلدری کردن
-
bully
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گردن کلفت، قلدر، پهلوان پنبه، گوشت، قلدری کردن، تحکیم کردن
-
شرس
دیکشنری عربی به فارسی
قلدر , پهلوان پنبه , گردن کلفت , گوشت , تحکيم کردن , قلدري کردن
-
bullies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قلدر، پهلوان پنبه، گردن کلفت، گوشت، قلدری کردن، تحکیم کردن
-
کِرْبَدَ
لهجه و گویش گنابادی
kerbada در گویش گنابادی یعنی طبل ، نعره زدن ، قلدری کردن همراه با سر و صدا و ادعا
-
باج
لغتنامه دهخدا
باج . (اِ) باج و باژ و باز از ریشه ٔ باجی پارسی باستان مشتق است ، و آن از ریشه ٔ بج اوستائی بمعنی بخش کردن و قسمت کردن است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) (مزدیسنا بقلم معین ص 253 و 254). باژ و پاژ. خراج . (منتهی الارب ). سا. (حاشیه ٔ فرهنگ خطی اسدی ن...