کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلة کوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کوه نورد
فرهنگ فارسی معین
(نَ وَ) (ص فا.) کسی که قسمت - های سخت کوه را می پیماید تا به قله برسد.
-
کوه نورد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kuhnavard ۱. کسی که بتواند از قسمتهای سخت کوه عبور کند و به قلۀ آن بالا برود.۲. (اسم، صفت) ورزشکاری که در کوهنوردی مهارت دارد.
-
پیرگردو کوه
لغتنامه دهخدا
پیرگردو کوه . [ گ ِ ] (اِخ ) نام قله ٔ کوهی در جنوب استراباد واقع در چندمیلی شمال تاش . (سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 131).
-
ماست کوه
لغتنامه دهخدا
ماست کوه . [ ] (اِخ ) بر غربی نخچوان بر چهارده فرسنگی شهر است و کوهی سخت بلند است و از سی چهل فرسنگ دیدار دهد و قله اش هرگز از برف خالی نبود و اکثر اوقات در برف مخفی باشد، دورش سی فرسنگ بود. (نزهةالقلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 200).
-
غالیه کوه
لغتنامه دهخدا
غالیه کوه . [ ی َ ] (اِخ ) از باصفاترین جبال بختیاری و بسیار سبز و خرم و دارای پرندگان و حیوانات شکاری و خرس و پلنگ و در چند نقطه ٔ آن معادن زغال و گوگرد و نفت وجود دارد. درختان مهم آن بادام و بلوط و سرو است . در دامنه ٔ شرقی کوه اشجار کهن دیده می شو...
-
کَله،()سحر،()کوه
لهجه و گویش تهرانی
قله،سر ،نوک
-
دماوند
لغتنامه دهخدا
دماوند. [ دَ وَ ] (اِخ )کوهی بسیار مرتفع از سلسله جبال البرز که همیشه از برف پوشیده شده و واقع است مابین طبرستان و ری . (ناظم الاطباء). نام کوهی به حدود ری . (شرفنامه ٔ منیری ). نام کوهی که گویند ضحاک را در آن محبوس کردند. (از آنندراج ) (از برهان ). ...
-
برز
لغتنامه دهخدا
برز. [ ب ُ ] (حامص ) نوخاستگی . (برهان ). || جوانی و ثبات . (ناظم الاطباء). || (اِ) شکوه و عظمت . (برهان ).رفعت . قدر و شکوه و مرتبه . (غیاث اللغات ). بزرگی . عظمت . شکوه و زیبائی شکل . (ناظم الاطباء) : جهانجوی با فر و برز و خردز شاهان گیتی همی بگذرد...
-
ایرالپ
واژهنامه آزاد
قله بلند، قله رفیع،کوه بلند منطقه ای از توابع خضرآباد یزد
-
mountain peak
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قله کوه
-
آکو
واژهنامه آزاد
قله کوه
-
mountaintop
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالای کوه، قله کوه
-
نُکِّ کُو
لهجه و گویش بختیاری
nokk-e ko نوکِ کوه، قله کوه.
-
mountaintops
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوهنوردان، قله کوه
-
پانا
واژهنامه آزاد
(کردی) قلۀ کوه؛ یاری دهنده.