کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلب العقرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قلب شناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] qalbšenās ۱. آنکه زر و سیم ناسره را بشناسد.۲. آنکه باطل را از حق تمیز دهد.۳. کسی که مردم ریاکار را تشخیص دهد: ◻︎ گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ / یا رب این قلبشناسی ز که آموخته بود (حافظ: ۲۲۶).
-
قلب کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] qalbkār ۱. کسی که سیم و زر ناسره به کار ببرد: ◻︎ خاقانیا به بغداد اهل وفا چه جویی / کز شهر قلبکاران این کیمیا نخیزد (خاقانی: ۸۵۱).۲. کسی که پول قلب سکه بزند.
-
قلب کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی] qalbkāri شغل و عمل قلبکار.
-
قلب گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] ‹قلبگه› [قدیمی] qalbgāh ۱. میان؛ وسط.۲. جایی در میدان که قلب لشکر قرار بگیرد: ◻︎ فرامرز با خوارمایه سپاه / بزد خویشتن تیز بر قلبگاه (فردوسی: ۵/۴۶۲).
-
خوش قلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی، مقابلِ بدقلب] [مجاز] xošqalb ویژگی کسی که به دیگران کینه و دشمنی ندارد؛ خوشباطن؛ پاکدل؛ خیرخواه.
-
systole
انقباض قلب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] منقبض شدن یا دورۀ انقباض قلب بهویژه انقباض بطنها
-
diastole
انبساط قلب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] منبسط شدن یا دورۀ انبساط قلب، بهویژه انبساط بطنهای آن
-
قلب عبارت
دیکشنری فارسی به عربی
مقلوب
-
ضربان قلب
دیکشنری فارسی به عربی
نبض القلب
-
دردیاسوزش قلب
دیکشنری فارسی به عربی
حموضة معوية
-
قلب زنی
دیکشنری فارسی به عربی
غش
-
خوش قلب
دیکشنری فارسی به عربی
لامبالي
-
قلب (دل)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: qalb / del طاری: qalb / del طامه ای: qalb / del طرقی: qalb / del کشه ای: qalb / del نطنزی: qalb / del
-
سکه قلب
لهجه و گویش تهرانی
پول نا مرغوب
-
حضور قلب
لهجه و گویش تهرانی
با توجه