کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلبه رانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قلبه رانی
لغتنامه دهخدا
قلبه رانی . [ق ُ ب َ / ب ِ ] (حامص مرکب ) گاورانی . (از آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
قلبة
لغتنامه دهخدا
قلبة. [ ق َ ل َ ب َ ] (ع اِ) بیماری و ماندگی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): ما به قلبة؛ ای داء و عیب . (اقرب الموارد).
-
قلبة
لغتنامه دهخدا
قلبة. [ ق ِ ل َ ب َ ] (ع اِ) ج ِ قُلْب . (اقرب الموارد). رجوع به قُلْب شود.
-
قلبة
لغتنامه دهخدا
قلبة. [ ق ُ ب َ ] (ع ص ) مؤنث قُلْب . خالص نسب : امراءة قلبة؛ زن خالص نسب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قلب شود. || (اِمص ) سرخی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). حمرة. (اقرب الموارد).
-
قَلْبَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
قلبش ( قلب در قرآن مرکز ادراک انسان شناخته می شود و به تازگی تحقیقات علمی نیز نشان داده است در اطراف بدن هر انسانی یک میدان الکترو مغناطیسی به مرکزیت قلب وجود دارد و ادراکات انسان از قلب سرچشمه گرفته وسپس فلب پیامها را به مغز با همان میدان الکترومغن...
-
قلبه ران
لغتنامه دهخدا
قلبه ران . [ ق ُ ب َ / ب ِ ] (نف مرکب ) گاوران . (آنندراج ).
-
قلوه سنگ ، قلبه سنگ
لهجه و گویش تهرانی
سنگ گرد به اندازه مشت کوچک
-
جستوجو در متن
-
جفت ران
لغتنامه دهخدا
جفت ران . [ ج ُ ] (نف مرکب ) کسی که قلبه رانی کند. (غیاث ) (آنندراج ). راننده ٔ گاوانی که زمین را شخم میزنند.
-
خیش
لغتنامه دهخدا
خیش . (اِ) افزاری بجهت زراعت . (ناظم الاطباء). ابزار بجهت شخم کردن . (یادداشت مؤلف ). || چوبی که بر گردن گاو نهند و آهن قلبه . || قلبه ران . (ناظم الاطباء). || شغا. تیردان . (یادداشت مؤلف ). || قلبه رانی . (ناظم الاطباء).