کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلاغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قلاغ
معنی
(قَ یا قُ) (اِ.) پیرامون دهان ؛ پوز، پوزه .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قلاغ
فرهنگ فارسی معین
(قَ یا قُ) (اِ.) پیرامون دهان ؛ پوز، پوزه .
-
قلاغ
لغتنامه دهخدا
قلاغ . [ ق ُ ] (اِ) پوز و لب و دهان .(ناظم الاطباء). اطراف و پیرامون دهان . (آنندراج ).
-
قلاغ
لهجه و گویش تهرانی
کلاغ
-
واژههای مشابه
-
المه قلاغ
لغتنامه دهخدا
المه قلاغ . [ اَ م ِ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار در 8 هزارگزی شمال باختری نجف آباد و 5 هزارگزی شمال شوسه ٔ بیجار - سنندج . تپه ماهور و سردسیر است . سکنه ٔ آن 70 تن سنی و شیعه اند و به کردی و فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه ...
-
واژههای همآوا
-
غلاق
لغتنامه دهخدا
غلاق . [ غ َ ] (اِخ ) (عین ...) جایگاهی است . (از معجم البلدان ).
-
قلاق
لغتنامه دهخدا
قلاق . [ ق ُ ] (ترکی ، اِ) گوش . (آنندراج ).
-
قلاق
لغتنامه دهخدا
قلاق . [ق َ ] (اِ) معرب کلاغ . (لغت محلی شوشتر، خطی : راق ).
-
قِلاق
لهجه و گویش بختیاری
qelâq کلاغ.
-
غلاغ
لهجه و گویش تهرانی
کلاغ .وقتی غارغار کند خبر خوشی خواهد آمد
-
غلاق
واژهنامه آزاد
کلاغ
-
جستوجو در متن
-
قلاج
فرهنگ فارسی معین
(قَ) (اِ.) کلاغ ، قلاغ .
-
قلازاره
لغتنامه دهخدا
قلازاره . [ ق َ رَ /رِ ] (اِ) قلاژاره . پرنده ای است سیاه و سپید از جنس کلاغ که او را کلاغ پیسه و عکه خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (فهرست مخزن الادویه ). کلاژاره . ظاهراً جزء اول کلمه کلاز = کلاژ = کلاژه = کلاغ = قلاغ = کلاج = (طبری ، نصاب 591) = کلاچ...